گفتوگو با محمدابراهيم معيري
كارگردان «گلوگاه»: هيچ توجهي به سينماي مستقل نميشود (كامل)
بانيفيلم آنلاين - ساناز قنبري: اين يك حقيقت است كه فيلم اجتماعي در ايران هنوز جايگاه شايسته خودش را پيدا نكرده و اين سينما بسيار مهجور مانده است.
با اين وجود هنوز هم كارگردانهاي بسياري هستند كه در اين زمينه فعالند و آرام، بيصدا و دور از حاشيه تنها دغدغههايشان را به تصوير ميكشند. از جمله اين كارگردانها «محمد ابراهيم معيري» است كه فيلمهايي مانند «دامنههاي سفيد»، «كتوني سفيد»، «قاصدكها در باد ميرقصند» و... را در كارنامه خود دارد و در حال حاضر فيلم «گلوگاه» را كه از سوژهاي بكر برخوردار است روي پرده اكران دارد. فيلمي كه بيانگر مصائب و مشكلات زندگي دكل بنداني مهربان است كه هميشه در جادهها به سادگي از كنارشان عبور كردهايم، مثل باقي مهربانيهايي كه چشم بسته از كنارشان ميگذريم...
دغدغهتان در ساخت فيلمي با محوريت زندگي دكلبندان چه بود؟
ـ اين سوژهاي بكر و دست نخورده بود و فضاي متنوعي از سينما در اختيار ما قرار ميداد كه براي من خيلي متفاوت بود. يعني آن عناصر عمودي كه وجود داشت، باعث ميشد تا من در اين فيلم به نوعي تنوع بصري را تجربه كنم. همچنين مفاهيمي كه اين موضوع در اختيارم ميگذاشت، مفاهيمي بود كه فكر ميكردم لازمه امروز جامعه ايران است و واجب ميدانستم كه به آن پرداخته شود.
فيلمنامه و تحقيقات راجع به آن چقدر طول كشيد؟
ـ دامنه شروع پژوهشم راجع به اين موضوع سابقهاي 9ـ8 ساله دارد. من سفرهاي زيادي به شهر «گلوگاه» داشتم و گپ و گفت بسياري با كارگران خطوط مختلف از نقاط گوناگون كشور، خانوادههاي اين عزيزان و همچنين تكنسينها و مديران خطوط. در ادامه متوجه شدم كه اين جريان گستردهگي و زواياي بسياري دارد كه بايد در قالب يك فيلم سينمايي به آن پرداخته شود. بنابراين شروع به نوشتن فيلمنامه كردم. تقريباً 5ـ4 ورژن از اين موضوع نوشته شده و فيلمنامه آخر كه در واقع آخرين متن اين داستان بود، تقريباً 5/1-1 سال قبل از توليد نوشته شد. متنهاي قبلي را هم حالا شايد بعدها با يك تغييراتي كار كردم چون دايره توليد اين فيلم را يك تريلوژي ميدانم كه قسمتهاي بعدياش طي سالهاي آينده بايد ساخته شود.
پس قسمتهاي بعدي اين تريولوژي در راه است...
ـ يك طرحهايي دارم چون همانطور كه گفتم اين موضوع گسترده است و بعضي از زوايايش را ما نتوانستيم ببينيم. طرحهاي بعدي روي همان موضوعات متمركز خواهد شد. منتهاي مراتب جداي از اين هم منتظرم ببينم مخاطب در اكران عمومي و پخش DVD چه نظري دارد و كلا بازتاب اين فيلم نزد مردم (هم سينماگران و هم اهالي و كارگران «گلوگاه») به چه صورت خواهد بود. بعد از جمعبندي اينها ميتوانم بگويم از چه زاويهاي به قسمت دوم كه البته عنوان ديگري خواهد داشت ميپردازم.
جالب است كه براي شروع فيلمبرداري عجله نداريد و اول با حوصله روي فيلمنامه و قصه كار ميكنيد. شايد به اين دليل باشد كه شما به هر حال كارتان را با فيلمنامه نويسي شروع كرديد. غالباً در سينماي ايران همه براي شروع كار عجله دارند. چون فكر ميكنند حالا ميروند سر صحنه و فيلمنامه را يكجور جمع ميكنند.
ـ بسياري از مسائل در سينماي ايران مطابق استاندارد پيش نميرود يا حداقل در سالهاي اخير اينطور بوده. شخصاً فكر ميكنم سينما كار بسيار دشواري است، خصوصاً فيلمي مثل «گلوگاه». در «گلوگاه» ما دشواريهاي بسياري را متحمل شديم، به لحاظ توليد، جذب سرمايه و بحثهاي بعد از توليد و اكران، حضور در جشنواره و... . منظورم اين است كه «گلوگاه» رنجهاي زيادي را به دنبال خود كشيد تا به اين نقطه رسيد، اما در كل فكر ميكنم اگر قرار است فيلمي در كارنامه يك فيلمساز قرار بگيرد بايد به لحاظ كيفي و محتوايي در نقطه قابل قبولي بايستد كه كهنه نشود و با گذشت زمان همچنان طراوت خودش را حفظ كند و البته نسل بعدي هم كه اين فيلم را ميبيند متوجه مسائلي شوند كه شايد رسانهها يا انواع بصري ديگر در اختيارشان نگذارند. من به اين ويژگيها در سينما فكر ميكنم.
فيلمنامههاي قبليتان را هم خودتان نوشتيد؟
ـ بله.
براي نوشتن از جايي الهام نميگيريد، به عبارت ديگر اقتباسي نيستند؟
ـ نه. شانسي كه داشتم اين بود كه قبل از ورود به سينما داستان نويس بودم. در دهه 70 چند مجموعه داستان و يك رمان از من منتشر شد. در حقيقت همان داستاننويسي خيلي در فيلمنامهنويسي به كمكم آمد. در مجموع هر سوژه و هر ايده يك جور به ذهن ميرسد. اول از طريق تخيل و دوم از راه نيازي است كه يك نويسنده يا هنرمند در جامعه احساس ميكند...
منظورم از اقتباسي اين است كه مثلاً كتاب يا فيلمي نبوده كه براي ساخت «گلوگاه» از آنها تأثير بگيريد؟
ـ مسلماً نه. اگر چنين چيزي بود تا به حال عنوان كرده بودم! فيلمنامههايي كه نوشتم هيچ كدام متأثر از كتاب يا فيلمي نبوده. چه سؤالهايي ميكنيد! به نظر ميرسد دنبال ظرايفي ميگرديد!
به هر حال اقتضاي يك گفتوگو همين سوالهاست...
ـ من داشتم جواب خوبي به شما ميدادم كه براي مخاطبان فيلمنامهنويسيتان هم ممكن است جالب باشد. داشتم ميگفتم كه جدا از تخيل و نياز اجتماعي گاهي اوقات اتفاقات واقعي منبع نگارش يك فيلمنامه است. مثل فيلم «گلوگاه» كه وقايعي كه در شهر گلوگاه اتفاق ميافتاد و همچنين تاريخ 70 ساله دكلبندي در اين شهر اولين نقطه الهام من بود. من اتفاقاً در نگارش اين فيلمنامه سعي كردم به هيچ وجه تخيل را وارد نكنم و به نوعي همان زندگي واقعي و اجتماعي افراد گوياي كل مطلب است. البته در بعضي از فيلمنامهها هم ممكن است كه نياز باشد نويسنده از آيتمهاي ديگري استفاده كند. گاهي اوقات هم يك موسيقي، تصوير، عكس و... ميتواند الهام بخش يك فيلمنامه باشد.
وقتي فيلمنامه را مينوشتيد در ذهنتان آن را دكوپاژ هم ميكرديد و تصويري از نحوه اجرايش داشتيد؟
ـ خوشبختانه همان مواقعي كه روي خطهاي دكلبندي بودم ظرايف كار را ديدم و فهميدم بايد به چه نكاتي توجه كنم. در حقيقت نگاه كردن به كار اين افراد در زمانهاي طولاني باعث شد كه بفهمم دكوپاژ فيلم چطور بايد باشد، نحوه حركت اينها در آن عنصر عمودي چطور بايد باشد (يعني شخصيتهاي فيلم چگونه بايد حركت كنند)، ميزانسنهاي فيلم چگونه بايد باشد و... اينها را در طول پژوهشها متوجه شدم. وقتي هم كه فيلمنامه را مينوشتم به اين نكته توجه داشتم ولي در نهايت دكوپاژ قطعي و اصلي موقع فيلمبرداري فيلم بوجود آمد.
به نظرم در «گلوگاه» بيشتر به فضاي مستند نزديك شديد. چرا يكدفعه فيلم را مستند نساختيد؟
ـ به هر حال من اين موضوع را در فضاي سينمايي عرضه كردم، همراه با قابليتها و امكاناتي كه سينما بابت شخصيتپردازي، داستانگويي، ديالوگگويي و... در اختيار من ميگذاشت. جدا از اينكه شخصاً به مستند اعتقاد كاملي دارم، اما ظرفيتهاي سينما ظرفيتهاي خاصي است. اوج و فرودهايي كه سينماي درام در اختيار بيننده ميگذارد باعث ميشود كه مخاطب آن موقعيت را بيشتر درك كند و همين نكته اهميت به سزايي دارد. ضمن اينكه من موقع پژوهش دهها ساعت راشهاي مستند از اين فيلم داشتم كه هيچ وقت مونتاژش نكردم و در حقيقت به عنوان يك پايه پژوهشي موقع نگارش فيلمنامه، توليد و حتي پيش توليد از آن استفاده كردم چون همان راشها را موقع پيش توليد در اختيار بازيگران گذاشتيم تا متوجه شوند در چه فضايي قرار است حضور پيدا كنند.
نگران واكنش منفي مخاطبان معمول سينما از فضاي حاكم بر «گلوگاه» نبوديد كه مثلاً شايد جذب آن نشوند؟
ـ واقعيت اين است كه من اين فيلم را هم همراه با تماشاگر داخل و خارج از ايران و هم هنگام جشنواره ديدم و متوجه شدم كه فيلم تماشاگر را اذيت نميكند. يعني ما درام داريم كه به هر حال كشش ايجاد ميكند و نقاط اوج و فرودي دارد كه تماشاگر را خيلي خسته نميكند. مگر اينكه مخاطب خيلي عامي باشد و عادت به ديدن يكسري فيلمهاي تجاري و معمولي داشته باشد كه به هر حال اين افراد در دايره سليقه عمومي هر كشوري هم ممكن است حضور داشته باشند. منتهاي مراتب كار ما اين نيست كه تنها به نيازهاي اوليه تماشاگر پاسخ دهيم. فكر ميكنم وقتي چند سال روي يك پروژه وقت ميگذاريم بايد نقاط خاصتري را ببينم و حتي براي ارتقا و همراه بودن آن نوع تماشاگر هم بايد برنامه داشته باشيم. به هر حال ما به عنوان فيلمساز اگر قرار باشد كه به ارتقا تماشاگر فكر نكنيم و شيوههاي كليشهاي سينما را ادامه دهيم كه سينما بقايي ندارد. سينما خيلي راحت به كپي كاري، كليشه و تكرار ميافتد و فيلمهاي تاثيرگذارش را از دست ميدهد. كما اينكه معضل مخاطب در سينماي ايران هم اصلاً همين است.
با توجه به اينكه ساخت فيلم در فضايي خاص و شرايطي ويژه صورت گرفته. در كنار بازيگران از بدلكار هم استفاده كرديد؟
ـ واقعيتش من 4ـ3 گروه بازيگر در اين فيلم داشتم. يكي بازيگران اصلي و جوان فيلم، ديگري بازيگران اصلي و ميانسال فيلم و البته گروهي كه اساساً دكلبند بودند. در واقع از كنار هم قرار گرفتن اينها توانستيم اين داستان را تعريف كنيم. از بدلكاران هم فكر كنم در 3ـ2 پلان و از جلوههاي ويژه و بصري هم در 3ـ2 پلان استفاده نموديم، اما بقيه فيلم را كاملاً مستند بازسازي كرديم. ضمن اينكه دكوري هم نداريم و تمام دكلها واقعي است.
در اين فيلم نشاني از احتياط ديده نميشود. در مواردي حتي ريسك هم كرديد و تصميمهاي جسورانه گرفتيد. از حاصل اين بياحتياطيها نگران نبوديد؟ كلا اين جسارت از كجا ميآيد؟ برآيند چند سال حضور در فضاي سينمايي است يا به شخصيت كليتان برميگردد؟
ـ فكر ميكنم اين جسارت معجوني از تمام چيزهايي كه شما گفتيد باشد. وليكن هنگام پژوهش فيلم وقتي ساعتها در كنار اين افراد بودم، متوجه شدم كه به هر حال آنها يكسري نكات ايمني را رعايت ميكنند، مثل استفاده از كلاه ايمني، كمربند و... در كل حواسشان به خيلي چيزهاست و بسيار خبره و كارآمدند. مردهاي شهر گلوگاه و خصوصا كسانيكه شغلشان دكلبندي است فرهنگ خاصي دارند. ضمن اينكه خود سينما هم فيالنفسه يك مقدار با ريسك همراه است. ما سعي كرديم تمام نكات را به بچهها گوشزد كنيم. درست است، كار ميتوانست خيلي خطر آفرين باشد. اولين صحبتي كه با تهيهكننده كرديم اين بود كه اين دكلهايي كه به عنوان لوكيشن ميخواهيم از آن استفاده كنيم بايد كاملاً واقعي باشد چون اينها بتن ريزي دارد و... . ميشد كه يك بخشهايي همينطوري و غير واقعي ساخته شود، منتها احتمال سقوطش در باد و شرايط جوي وجود داشت و خطرآفرين بود. ولي ما با بتونريزيهاي واقعي و مهندسي شده كاملاً مطمئن شديم كه ديگر حادثه سقوط از دكل را نداريم. دوستان از كلاه ايمني و كمربند هم استفاده كردند و در نهايت خوشبختانه در طول 2 ماه فيلمبرداري شاهد اتفاقات ناگواري نبوديم.
بعد از «گلوگاه» باز هم ميخواهيد در فضاي مستند و اجتماعي فيلم بسازيد؟
ـ خيلي علاقه دارم. فكر ميكنم فضاي اجتماعي كه با زندگي واقعي مردم ارتباط بيواسطهاي داشته باشد هم ماندگاري بالاتري دارد و هم دقيقترين نوع سينماست. به عبارت ديگر هم سينماي اصيلي است و هم باعث ميشود افراد جامعه نگاه واقعيتري نسبت به خودشان در سينما داشته باشند. ضمن اينكه خواهي نخواهي يك مقدار با صداقت بيشتري هم همراه است.
قبل از ساخت فيلم خيلي با بازيگران تمرين داشتيد؟
ـ نميتوانم بگويم خيلي. بيشتر با آنها صحبت داشتيم و فضا را برايشان تشريح كرديم. فيلمهاي مستندي كه از جاهاي مختلف گرفته بودم را با هم ديديم و ... . از كارگران دكلبند دعوت كرديم تا به دفتر بيايند و در مورد كارشان با بازيگران صحبت كنند، همچنين بازيگران را به شهر «گلوگاه» برديم و كلا از اين دست كارهاي كارگاهي كه بازيگران با فضا، نوع گويش و رفتار اهالي آن منطقه آشنا شوند. در مجموع هر كاري كه فكر ميكردم لازم است تا اتفاقات سر صحنه سريعتر و بهتر رخ دهد را انجام دادم.
چطور شد كه به لادن مستوفي رسيديد؟ دليل انتخابتان براي حضور او در اين نقش چه بود؟
ـ چند باريگر زن در اين فيلم بازي ميكنند و نقش خانم مستوفي بين آنها برجستهتر است و قرار بود يك نمادي از بافتن روح ايراني باشد. يعني فرشبافي ايشان در طول فيلم كنتراستي دارد با بافتن آهن. به عبارت ديگر بافتن دكل مردها. در حقيقت ما يك حضور سمبوليك ميخواستيم و حضوري كه در درام فيلم پيش برنده باشد. ضمن اينكه فيلم را به ورطه فيلمهاي معمولي هم نكشاند. يعني حضوري باشد كه علاوه بر اينكه ارزش دراماتيكش را دارد، اما خيلي زياد نباشد چون ميخواستم فضاي فيلم با توجه به نگاه واقعي كه به اين افراد (افراد دكلبند) داشتيم، فضاي مردانهاي باشد. بنابراين فكر ميكنم خانم مستوفي با توجه به چهره و صورتشان انتخاب شايسته و خوبي بودند.
از جشنواره فيلم توكيو چه خبر؟ استقبال ژاپنيها از «گلوگاه» چطور بود؟
ـ جشنواره توكيو بسيار منظم و خوب بود. علاوه بر سينماي تجاري (حضور 3ـ2 اثر شاخص از سينماي آمريكا) نگاه هنري هم در آنجا در درجه بالايي قرار داشت. در كل نگاه خيلي خوبي داشتند. تكنولوژي در ژاپن در حد عالي است و تقابلش با طبيعت را هميشه مديريت كرده و اين يكي از مفاهيم فيلم ما بود كه در آنجا به آن توجه شد. همچنين امير نادري كه در آنجا حضور داشتند، صحبتي كه در مورد يكي از سكانسهاي فيلم كردند و «گلوگاه» را واجد ارزشهاي زيادي دانستند كه از خاطرات خوب من از آن جشنواره است. ضمن اينكه من به سينماي امير نادري تعلق خاطر زيادي دارم. به هر حال جشنواره توكيو مخاطبان خاصي داشت و كسانيكه فيلم را براي جشنواره انتخاب كردند از دلايلشان گفتند كه به نظرم خيلي جالب آمد. كاش به جاي اين درگيريها و صفكشيهايي كه در جشنواره خودمان وجود دارد و منجر به ناديده گرفتن حق بسياري از فيلمها ميشود، اين نوع نگاه در آن نهادينه شود. اگر شاهد چنين مسائلي در سال آينده هم باشيم قطعاً بايد با آن برخورد كرد و ديگر سكوت جايز نيست.
قضاوت شدن را دوست داريد؟
ـ «گلوگاه» پنجمين اثر من است و 2 تا از فيلمهايم تا به حال اكران شده. فيلمهاي قبليام را افراد زيادي نديدند و چندان قضاوتي روي آن نداشتند. نه، قضاوت شدن چندان برايم مهم نيست. بيشتر مهم اين است كه متعهد شوند اثري كه در زماني ساخته ميشود حتماً به اكران عمومي برسد. به هر حال 300ـ200 نفر تا به حال بر اثر حوادث دكلبندي فوت كردهاند و خيليها معلول. اينها بايد جايي ثبت ميشد و مردم بايد ميدانستند به جاي سليقه عمومي كه گاهاً حاكم ميشود و حواس مردم از خيلي مسائل اصلي منحرف ميشود با چه خرده جوامعي مواجهاند.
از فروش و زمان اكران «گلوگاه» راضي هستيد؟
ـ زمان اكرانش خيلي مناسب نيست و ميزان فروش هم با توجه به تبليغات صرفاً تلويزيوني كه ما داريم (در حدود 30 تيزر تلويزيوني از آن پخش شده و دايرهاي از مردم متوجه آن شدند) متوسط است، نه ميتوانم بگويم خوب است، نه بد. ضمن اينكه متأسفانه ما طي اين سالها سليقههاي ديگر را به سينما دعوت نكرديم و ممكن است اين فيلم از اين بابت لطماتي بخورد، اما در كل هر اتفاقي بيفتد راضي هستم.
در حال حاضر مشغول چه كاري هستيد؟
ـ فيلمنامهاي به نام «نجات دهندگان» نوشتم و در حال روتوش نهايي آن هستم. بعد از آن هم به دنبال سرمايهگذار ميگردم كه ببينم پيدا ميشود يا نه.
حرف آخر؟
ـ قطعاً دوست دارم «گلوگاه» خوب ديده شود و آدمهايش خوب معرفي شوند. منتها جريانهاي بسياري مانع از اين مطلب ميشود. 2 سال از توليد «گلوگاه» ميگذرد و تازه به اكران عمومي رسيده و انگار هيچ توجهي به نكات تجربي سينما ندارند. اگر در اين فرآيند سينما و سينماگر له شوند اصلاً برايشان مهم نيست. صرفاً نگاه اقتصادي به سينما دارند و به جيبشان. نه به نوآوري و خلاقيت سينما بها ميدهند و نه جايگاهي براي سينمايي به اين شكل قائلند. نه تنها فيلمهاي من، بلكه بسياري از فيلمسازان ما با موجهاي تجربي شروع كردند و سالهاست خبري از آنها نيست و اين براي كشوري مثل ما با چنين سابقه تمدن و فرهنگي واقعاً جاي تاسف دارد. اميدوارم زماني به صورت كاملاً معقولانه اين فيلمها قضاوت شوند. من كه راهم را به همين شكل ادامه ميدهم و مشكل چنداني ندارم ولي خب، نگراني از اين است كه اگر در همچين سالي كه ما در آن هستيم فيلمي مثل «دونده» ساخته شود ممكن است با اين سليقه حاكم كه ميگويد اين فيلم نميفروشد، بگويند كه بهتر است به اكران عمومي هم نرسد. به نظرم بايد با چنين اقداماتي مقابله كرد. نشريات سينمايي مثل روزنامه «باني فيلم» در اين زمينه ميتواند نقش پررنگي داشته باشد و اميدوارم نقشش را به نحو احسن ايفا كند
فیلم شهاب حسینی تابستان با بازی خودش کلید می خورد
بانی فیلم آنلاین:شهاب حسینی در صورت دریافت پروانه ساخت، «ساکن طبقه وسط» را به عنوان اولین تجربه کارگردانی و البته با بازی خودش تابستان جلوی دوربین می برد.
به گزارش مهر، شهاب حسینی این روزها منتظر دریافت پروانه ساخت اولین فیلم بلند سینمایی خود است تا به زودی آن را در تهران کلید بزند. وی در کنار کارگردانی در این فیلم، نقش اصلی را هم برعهده دارد. شنیدهها حاکی از آن است که وی از حضور بازیگران تئاتر در این فیلم بهره میبرد البته فیلم بسیار پر بازیگر و پر لوکیشن خواهد بود.
این فیلمنامه درباره یک نویسنده جوان است که وارد یک خانه سه طبقه میشود و در آن خانه درگیر اتفاقاتی خواهد شد.
به نوعی فیلم یک طنز فلسفی است و قرار بوده پیش از این توسط محمدهادی کریمی با بازی شهاب حسینی ساخته شود که این امکان فراهم نشد. با توجه به علاقه شهاب حسینی به متن در نهایت خود او تصمیم گرفته است فیلمنامه را به عنوان اولین تجربه کارگردانیاش جلوی دوربین ببرد.
وی هم اکنون برای ساخت ساکن طبقه وسط درخواست پروانه ساخت داده و تهیهکننده آن هنوز معرفی نشده است. البته نام حسن دادخواه به عنوان تهیهکننده مطرح شده بود که در نهایت وی امکان همکاری با این پروژه را نیافت.
محمد هادی کریمی و شهاب حسینی پیش از این در فیلم برف روی شیروانی داغ نیز با هم همکاری داشتهاند. فیلمنامه ساکن طبقه وسط 38 نقش متفاوت دارد و یک کار سینمایی پر کاراکتر محسوب میشود.
تاریخ: یک شنبه 9 تير 1392برچسب:
شهاب حسینی ,
کارگردان ,
بازیگر ,
فیلم شهاب حسینی ,
شهاب حسینی کارگردان ,
پروانه ساخت ,
ساکن طبقه وسط ,
فیلم سینمایی ,
دانلود فیلم ,
فیلم ساکن طبقه وسط ,
تئاتر ,
سینما ,
حسن دادخواه ,
محمد هادی کریمی ,
شهاب حسینی کارگردان میشود ,
برف روی شیروانی داغ ,
فیلم,
مقاومت پرویز شهبازی در برابر اصلاحیههای جدید «دربند»
بانی فیلم آنلاین:پرویز شهبازی در جدیدترین اظهارنظرش درباره اصلاحیههای فیلم «دربند» گفت: به هیچ عنوان اصلاحیههای جدید را قبول نمیکنم و نسخه معیارم برای نمایش عمومی، نسخه به نمایش درآمده در جشنوارهی سیویکم فجر است.
این کارگردان سینما که با ایسنا گفتوگو میکرد، ادامه داد: بنده این فیلم را مطابق فیلم نامهای ساختم که آقای سماواتی تهیهکننده پروانه ساخت گرفته است، بنابراین مواردی که خواستار سانسور آن هستند در فیلمنامه بوده است و در آن مقطع ایرادی نگرفتند.
وی ادامه داد: حالا اگر اعضای شورای پروانه ساخت با اعضای شورای پروانه نمایش تفاوت دارند و نظراتشان یکی نیست، این اشکال ساختاری آنهاست و باید اصلاحش کنند یا نماینده شورای پروانه ساخت با نماینده شورای پروانه نمایش گفتوگو کند و از مجوزی که به ما دادند دفاع کنند.
شهبازی با اشاره به نقل قول اخیر سخنگوی سازمان سینمایی مطرح کرد: سخنگوی سازمان سینمایی از ما میخواهد که با سازمان سینمایی«تعامل مثبت» بنیم، خوب یک مقدار هم خودشان با خودشان تعامل مثبت بکنند! شورای پروانه نمایش عقیدهی شورای پروانه ساخت را قانونی بداند و به آن احترام بگذارد.
کارگردان «دربند» با تاکید بر اینکه اصلاحیههای جدید را قبول نمیکند، ادامه داد: میگویم جدید، چون قبلا در موقع جشنواره سیویکم از ما خواستند که یکی از دیالوگها و همچنین یکی از نماهای فیلم را حذف کنیم که برای ما ناراحتکننده بود و نامهنگاری کردیم اما خوب طبق معمول مرغ آقایان یک پا داشت و اصرار کردند و چون ما نخواستیم یک سالونیم زحمت همکارانمان نادیده گرفته شود، دیالوگ مورد نظر و تصویر مربوطه را که چکیدن یک قطره خون بود از داخل فیلم برداشتیم.
وی تصریح کرد: حالا دوباره گفتهاند کل صحنههای مربوط به آن سکانس حذف شود. این مقدار بیتوجهی به شخصیتسازی و داستان واقعا برای من باورکردنی نیست، این طوری فیلم الکن میشود و ما نمیتوانیم جواب تماشاگر را بدهیم. اصلا فیلم ناقص میشود چون در جاهایی از فیلم، شخصیتها درباره این سکانس حرف میزنند و با حذف آن، تماشاگر سردرگم میشود.
شهبازی در پایان دوباره تاکید کرد: من به عنوان کارگردان این فیلم به هیچ عنوان اصلاحیههای جدید را قبول نمیکنم و نسخه معیارم برای نمایش عمومی، نسخه جشنواره سیویکم فجر است.
سخنگوی سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به تازگی گفته است: فیلم سینمایی «دربند» به کارگردانی پرویز شهبازی بلافاصله پس از اعمال دو اصلاحیه شورای پروانه نمایش، مجوز اکران خود را دریافت خواهد کرد.
فیلم سینمایی «دربند» که سیمرغ بهترین کارگردانی را برای پرویز شهبازی به همراه داشت، در مورد دختر دانشجویی است که برای ادامه تحصیل در تهران با دختر ناشناسی هم خانه می شود. او در محیط جدیدی قرار گرفته و شرایط خاص این خانه و آدم هایش پای او را به ماجراهایی پیچیده میکشد. این فیلم حضور او در این محیط را بررسی می کند؛ اینکه او چطور میتواند خود را در این جو حفظ کند و یا چگونه باید از لغزش خود جلوگیری کند؟ اتفاقاتی نیز برای او رخ می دهد که با توجه به سطح تربیتی و محیط خانواده خود از آن سربلند بیرون خواهد آمد.
این فیلم علاوه بر سیمرغ بهترین کارگردانی،سیمرغ بهترین فیلمبرداری را برای هومن بهمنش و بهترین بازیگر نقش مکمل زن را برای پگاه آهنگرانی به همراه داشت و همچنین منتقدان هم در نظرسنجیهای مختلف فیلم را به عنوان فیلم برگزیدهشان معرفی کردند.
پگاه آهنگرانی، نازنین بیاتی، احمد مهران فر، بهرنگ علوی، فریدالدین سمواتی، لادن سلیمانی و... از بازیگران «دربند» هستند.
تاریخ: یک شنبه 9 تير 1392برچسب:
پرویز شهبازی ,
اصلاحیه ,
سانسور ,
دربند ,
فیلم سینمایی ,
دانلود فیلم ,
آقای سماواتی ,
سینما ,
فیلم سینمایی دربند ,
پگاه آهنگرانی ,
نازنین بیاتی ,
احمد مهران فر ,
بهرنگ علوی ,
فریدالدین سمواتی ,
لادن سلیمانی ,
بازیگران زن ,
تصاویر ,
,
اميد به پررونق شدن سينما در دولت روحاني
محسن دامادي اميدوار است که با روي کار آمدن دولت حسن روحاني رونق به سينماي ايران بازگردد.
اين کارگردان سينما در گفتگو با مهر با بيان اين مطلب که اميدوار است به زودي رونق به سينماي ايران بازگردد، گفت: اهل هنر معمولا حادثهساز نبوده و هميشه در انتظار حادثه هستند. سينماگران اميدوارند دولت جديد براي سينماي ايران رونق و زندگي را به همراه آورد.
وي با بيان اين مطلب که ما نيازمند تحقق وعدههاي رئيس جمهور منتخب هستيم نه شعار، ادامه داد: اکثر سينماگران دست نگه داشته اند تا بعد از مشخص شدن مديران سينمايي، پروژه هاي خود را جلوي دوربين ببرند و اين به آن معنا است که همه اميدوار هستيم تا تغييرات مثبتي در سينماي ايران رخ دهد.
دامادي با اشاره به فيلم آب نبات قرمز گفت: هرچند طي يک سال گذشته قرار بود اين فيلم سينمايي ساخته شود، اما در تلاش هستيم با رفع موانع تا آخر تير ماه پيشتوليد و بعد ساخت آن را که درباره کودک و نوجوان است، آغاز کنيم.
وي همچنين از چاپ کتاب چگونه داستان را به فيلمنامه تبديل کنيم در تابستان امسال خبر داد و بيان کرد: اين کتاب مي تواند کمکي براي داستاننويساني باشد که تمايل به نگارش فيلمنامه دارند.
قبرستان غيرانتفاعي، خانواده ارنست و يک اشتباه کوچولو از جمله فيلم هايي است که محسن دامادي تاکنون ساخته است.
تاریخ: پنج شنبه 6 تير 1392برچسب:
حسن روحانی ,
سینما ,
رونق ,
دولت ,
دولت یازدهم ,
دولت تدبیر و امید ,
فرهنگ ,
دامادی ,
آبنبات قرمز ,
محسن دامادی ,
فیلم ,
دانلود فیلم ,
سینمایی ,
رئیس جمهور منتخب,
سانسور فیلم در حال اکران فرهادی تکذیب شد
بانی فیلم آنلاین:پخشکننده فیلم «گذشته» ساخته اصغر فرهادی تاکید کرد این فیلم در حال اکران دچار هیچ ممیزی نشده است.
علی سرتیپی پخشکننده ایرانی فیلم گذشته درباره خبری مبنی بر اینکه این فیلم در زمان اکران در ایران دچار ممیزی شده است، به مهر گفت: این خبر کاملا غیرواقعی است و از زمانی که گذشته در ایران اکران شده است، هیچ فریم و حتی دیالوگی از آن دچار ممیزی نشده است.
وی در پایان عنوان کرد: به زودی اصغر فرهادی به ایران میآید و در نظر داریم با حضور کارگردان و علی مصفا بازیگر گذشته، یک مراسم ویژه برگزار کنیم که جزئیات آن متعاقبا اعلام میشود.
تاکنون چند پوستر با طراحیهای مختلف از فیلم جدید فرهادی منتشر شده است و امروز نیز پوستر دیگری از این اثر سینمایی با طرحی از محمد حسین هوشمندی در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.
این درام رمانتیک که زندگی مردی ایرانی و زنی فرانسوی را در مرکز توجه خود قرار داده است با بازی برنیس بژو بازیگر آرژانتینی-فرانسوی، طاهر رحیم بازیگر فرانسوی الجزایری و علی مصفا بازیگر و کارگردان ایرانی ساخته شده است. این فیلم در جشنواره کن امسال موفق به دریافت جایزه بهترین بازیگر زن برای برنیس بژو شد.
تاریخ: چهار شنبه 5 تير 1392برچسب:
سانسور ,
فیلم ,
اکران ,
اصغر فرهادی ,
فیلم فرهادی ,
گذشته ,
فیلم سینمایی ,
ممیزی ,
علی سرتیپی ,
سینما ,
محمد حسین هوشمندی ,
علی مصفا ,
خبرگزاری مهر ,
پوستر ,
پوستر گذشته ,
برنیس بژو ,
طاهر رحیم ,
بهترین بازیگر زن ,
دختر فرانسوی ,
بازیگر فرانسوی ,
بازیگر آرژانتینی,
سينماداري در شرايط فعلي مقرون به صرفه نيست / سالنهاي سينما در آستانه ورشكستگي!
سينماداران با «رسوايي» بدهيهاي خود را دادند! (كامل)
بانيفيلم آنلاين - ساناز قنبري: مروري بر وضعيت گيشه فيلمهاي اكران شده در 3 ماه اول سال نشان دهنده اين نكته است كه اغلب اين فيلمها نتوانستهاند به موفقيت تجاري برسند.
در واقع فيلمهاي موفق اكران بهاري محدود به «رسوايي»، «حوض نقاشي»، «برف روي كاجها»، «چه خوبه كه برگشتي» و «تهران 1500» ميشود. يعني تنها 20 درصد از فيلمهاي اكران شده در 3 ماه اول سال به موفقيت نسبي تجاري رسيدهاند.
80 درصد باقيمانده فيلمهايي هستند كه حتي نتوانستهاند سرمايه اوليه خود را نيز بازگردانند. در چنين شرايطي طبيعي است كه سينماداران از وضعيت فعلي سالنهاي سينما ناراضي باشند.
با اين ميزان فروش و استقبال مخاطب، سالنهاي سينما دچار وضعيت دشوار شدهاند. در روزهايي كه «گذشته» فرهادي شروع خوبي داشته و «چه خوبه كه برگشتي» مهرجويي همچنان خوب ميفروشد نبايد فراموش كرد كه اغلب فيلمهاي اكران 92 تا اينجا كار گيشه كم رونقي را داشتهاند و بسياري از سالنهاي سينما در آستانه ورشكستگي قرار گرفتهاند.
از ماست كه بر ماست
فرشيد موتمني آذر – مدير سينما حافظ - در اين خصوص توضيح داد: سينما حافظ هم مثل باقي سينماها طي اين مدت وضعيت اقتصادي مناسبي نداشته، در واقع با افزايش همه هزينههاي جاري دخل و خرج كردن واقعاً مشكل است. اگر سينماداري در اين شرايط ميگويد درآمد دارد حتماً دخل و خرج بلد نيست. من كه خودم شخصا فكر نميكنم سينمايي سوددهي داشته باشد.
وي ادامه داد: نقطه مشتركي كه بين تمام سينماها در مورد اين مسئله وجود دارد، نوع فيلمهاست. متأسفانه در اين اوضاع و احوال فيلم با كيفيت ساخته نميشود. در سطح ايران هنوز برخي از فيلمهاي نوروزي بر پرده اكران هستند. اين بدان معناست كه فيلمهايي كه بعد از اينها به اكران رسيده اصلاً قابليت فروش نداشته كه سينمادارها مجبور به نگهداري فيلمهاي نوروزيشان شدند تا با حداقل ها جلو روند.
وي در ادامه افزود: به لحاظ جغرافيايي، طرح ترافيك از عوامل ديگري است كه در بيرونقي گيشه سينما حافظ دخيل است. البته سينماي ما در مقايسه با بعضي از سينماهاي ديگر افت چشمگيري نداشته و حتي بعضي اوقات فروشمان نسبت به خيلي از سينماهاي ديگر بيشتر بوده، ولي اين دليل بر دخل و خرج نيست. چون هزينههاي جاري بالاتر رفته. در حال حاضر حقوق پرسنل، بيمه، پول برق، گاز و... افزايش يافته و همچنين پزيتيو و نگاتيو موجود نيست و سينماها بايد به سيستم ديجيتال تجهيز شوند. براي تجهيز سينماها هم بايد لوازم و تكنسينهايش مهيا باشد. در كل مشكلات زياد است.
موتمنيآذر خاطر نشان ساخت: اتفاقي كه پارسال افتاد و كشيدن فيلمها به پايين مردم را نسبت به سينما بدبين كرد. يعني فكر كردند حتماً فيلمي كه به اكران رسيده انقدر از فيلترها رد شده كه حالتي خنثي پيدا كرده يا دوستاني كه فيلم ميسازند براي اينكه فيلمشان ضربه نخورد و به اكران برسد، فيلمهاي خنثي ميسازند. در انتها ما هر چه ميكشيم از دست خودمان است. از ماست كه بر ماست.
فروش سينما آزادي نسبت به سال گذشته 30 درصد بالاتر رفته است
رضا سعيديپور- مدير سينما آزادي- در اين باره بيان داشت: با توجه به افزايش هزينههايي كه ما در سال جديد داشتيم خوشبختانه به نسبت سال گذشته فروشمان حدود 30 درصد بالاتر رفته، چون سال گذشته سينما آزادي براي اكران بعضي فيلمها در تحريم بود، به نسبت درآمدش هم پايين آمد و من اين درصد فروشي كه بالاتر رفته را نسبت به همان شرايطي كه سال گذشته داشتيم ميگويم. افزايش 30 درصدي فروشي كه در اين 2 ماه و چند روزي كه از ابتداي سال ميگذرد شامل حال ما شده، به اين دليل است كه تمام فيلمهاي امسال را توانستيم در سينما آزادي اكران كنيم و همچنين 750 تومان به قيمت بليت اضافه شده.
وي ادامه داد: فكر ميكنم امسال براي سينما آزادي سال بهتري نسبت به سال گذشته باشد.
افت فروش نسبت به پارسال بيشتر شده است
داريوش بابائيان – مدير سينما صحرا- در اين باره به باني فيلم گفت: از ابتداي امسال فيلم «رسوايي» فروش خوبي داشته كه كمك خوبي به سينمادارها بوده و معمولا باقي بخشهاي خصوصي نميتوانند فيلمي با اين شرايط بسازند كه درآمدزا باشد. فيلمهاي ديگر (حتي «حوض نقاشي» و «تهران 1500») به سختي توانستند هزينه خودشان را درآورند. از ابتداي امسال 12-10 فيلم روي پرده آمده كه هيچ كدام نفروخته و حتي فيلمهاي جديدي هم كه اين هفته اكران ميشوند ضرر خواهند داد تا انشاا… عيد فطر كه ببينيم چه اتفاقي ميافتد. در كل وضعيت سينما بسيار خراب است و اين هم به مديريت سينما بر ميگردد. اينكه كسي مسؤوليتي گردن نميگيرد و سينما خودش جلو ميرود و همچنين بخش خصوصي هم ديگر وجود ندارد كه بخواهد براي فيلمسازي هزينه كند. به عبارت ديگر بخش خصوصي هر چه در توان داشته ساخته و از نظر مالي هزينه كرده و الان فقط سينمادار و صاحب فيلم در حال ضرر دهي هستند و منتظرند ببينند دولت آينده چه تمهيداتي را برايشان ميانديشد.
بابائيان ادامه داد: حتي افت فروش نسبت به پارسال هم بيشتر شده به هر جهت سال گذشته با قيمت دلار 1500-1400 تومان مواد خام ميگرفتيم و امروزه روز بنياد سينمايي فارابي حتي مواد خام معمولي فيلمها را به بخش خصوصي يا دولتي نميدهد و آنها را با قيمتهاي خيلي سنگين حساب ميكند. سينماها هم به دليل نداشتن دستگاههاي سرور به شدت در فشارند. كلا بليت 6 هزار توماني امسال هم كه نسبتا گران است ديگر مخاطبي را به سالنها نميكشاند. در حقيقت وضعيت سينما نسبت به پارسال 70 درصد بدتر شده است.
اگر قرار به تغيير كاربري باشد 95 درصد سينماهاي تهران تغيير كاربري ميگيرند
امير قطبي – مدير پرديس سينمايي شكوفه- در گفتو گو با ««باني فيلم»» ضمن نامساعد دانستن وضعيت اقتصادي اين پرديس، بيان داشت: فكر نميكنم هيچ سينمايي در ايران شرايط اقتصادي مناسبي داشته باشد. به اين دليل كه وضعيت اقتصادي سينماها بستگي به وضعيت فيلمها دارد. وقتي فيلمها طي يكسال مخاطب نداشته باشند، مسلماً هزينه سينما هم تأمين نميشود.
وي ادامه داد: روال كار هميشه به اين صورت بوده كه يك نوبت اكران خوب داشتيم و بعد هيچ. مثلاً «رسوايي»، «حوض نقاشي» و «تهران 1500» را 12-10 هفته اكران ميكنيم و بعد از هفته 7-6 اين فيلمها، با اكران فيلمهاي متوسط رو به ضعيف در يك خواب زمستاني ميرويم تا 4 ماه بعد. يعني ما يك سال را تقسيم به 3 گروه كرديم. هر گروه 3 فيلم اكران ميكند كه تا ميآيد بدهيهايشان را بدهد ميخورد به يك ركود. سينمادارها با «رسوايي» بدهيهاي سال گذشتهشان را پرداخت كردند و در حال حاضر بايد يك فيلمي اكران كنند كه بدهي «رسوايي» را بدهند و اين چرخه به همين منوال ميچرخد. به عبارت ديگر هميشه سينماها درگير اين وضعيت اقتصادي خراب هستند. حالا اين جريان يا به توليدات بر ميگردد كه جوابگو نيست يا به تدبير و انديشه بد اكران. به عنوان مثال سال گذشته در مهرماه ما 5 فيلم كودك را اكران كرديم. اين مسائل است كه باعث ميشود وضعيت اقتصادي سينماها با توجه به اين هزينههاي بالا جوابگو نباشند.
قطبي خاطرنشان ساخت: از ابتداي سال 92 با داشتن فيلمهايي مثل «رسوايي»، «حوض نقاشي» و «تهران 1500» كه فيلمهاي پرمخاطبي بودند سود و زيان پرديس شكوفه پاياپاي بوده. يعني نه ضرر داشتيم، نه سود. تأكيد ميكنم كه با داشتن اين فيلمهاي پر مخاطب پرديس سينمايي شكوفه با داشتن 3 سالن و هزار و يك هزينه جانبي (آب، برق، رستوران و..) سود و زيانش پاياپاي بوده و البته 100 درصد پيشبيني ميكنم كه خرداد و تيرماه ضرر داريم. اين پيشبيني هم البته از فيلمهايي كه قرار است به اكران عمومي برسد حاصل ميشود. در چنين شرايطي ما تنها منتظر عيد فطر هستيم. خيلي جالب است كه همه سينمادارها از الان منتظر عيد فطرند! يعني 2 ماه و نيم سينما تعطيل است تا عيد فطر. همانطور كه گفتم مقطعي است! يعني فيلم خوب داريم و 3 ماه بعدش ركود و... باز هم به نسبت پرديسها شرايط بهتري دارند، اما در سينماهاي تك سالنه اوضاع واقعاً متأثر كننده است. به همين دليل است كه زماني ميگفتند اگر بخواهند تغيير كاربري بدهند 95 درصد سينماهاي تهران تغيير كاربري ميگيرند.
مردم براي ديدن فيلمهاي بيكيفيت به سينما نميآيند
فرهاد محمودي – مدير سينما ايران- هم در اين رابطه به ««باني فيلم»» گفت: اين سينما از ابتداي سال تاكنون وضعيت اقتصادي مناسبي نداشته است. به اين دليل كه فيلمهاي بيكيفيت توليد ميشوند و مسلما چنين فيلمهايي از استقبال مخاطبان بيبهرهاند.
وي ادامه داد: من مهندس ساختمان هستم و 20 سال پيش اين سينما را براي بازسازي خريدم. سينما را بازسازي كردم و آن را تبديل به يك مجموعه فرهنگي – هنري نمودم. ضمن اينكه 3 سالن چند منظوره هم در آن ايجاد كردم و در واقع اين ابتكار را ما براي نخستين بار پياده كرديم. بعد از ما پرديسها هم آمدند و همين كار را انجام دادند. متاسفانه در شرايط كنوني صنعت سينماي ايران بيمار است. به اين دليل كه فيلم ساخته نميشود و فيلمهاي خارجي هم با هزار و يك مسئله اكران ميشوند. مسلما سينما اگر فيلم مناسب نداشته باشد ديگر فاقد ارزش است. معمولا براي ساخت فيلم و… پول به كساني داده ميشود كه اصلا اين كاره نيستند. در كل فيلم جذاب و با كيفيت خيلي كم ساخته ميشود و مردم دليلي براي سينما آمدن ندارند.
سينمادارها به صاحبان فيلمها بدهكارند
خسرو مصلحتي- مدير سينما پارس- ضمن نامساعد دانستن شرايط اقتصادي اين سينما، بيان داشت: ابتداي امسال فيلم «پله آخر» و «پذيرايي ساده» را داشتيم و شايد فروش سينما 50 تا 100 تومان هم نميشد. با فيلم «رسوايي» تا حدودي چالههاي سينما پر شد ولي هنوز هم سينما به صاحب فيلمها بدهكار است. فيلم «من مادر هستم» را سال 91 اكران كرديم و هنوز نتوانستيم مبلغي كه بايد به صاحب فيلم بدهيم را برگردانيم. در صورتيكه اين سينما هميشه تراز مالياش به روز بوده يعني هيچ وقت بدهي نداشته است، اما هم اكنون به دليل شرايط بد موجود در سينما در شرايط مالي خوبي به سر نميبرد.
وي افزود: ما در حال حاضر به صاحب فيلمها بدهكاريم. تمام درآمدي كه سينما از بابت فروش بليت كسب ميكند كه متعلق به سينمادار نيست. متعلق به صاحب فيلم هم هست و اين طور ميشود كه ما به صاحب فيلمها بدهكار ميشويم. در واقع دخل و خرج ما با هم يكي نيست. در صورتيكه اين سينما هميشه در آمار فروشها جزو 5 يا 6 مين سينماهاي پرفروش بوده، اما متأسفانه در حال حاضر شرايط بدي بر سينما حاكم است. قسمتي از اين شرايط هم البته به خود فيلمها برميگردد.
سينما آستارا از ابتداي سال خبر داده است
ابراهيم آزادي – مدير سينما آستارا- در گفتوگو با «باني فيلم» توضيح داد: در ايام نوروز وضعيت نسبتاً خوبي داشتيم ولي در حال حاضر واقعاً وضعيت خراب است. بيشترين دليلي كه مردم براي سينما نرفتنشان ميآورند اين است كه ميگويند فيلمهايي كه در سينماها اكران ميشود به مرور در شبكههاي مختلف داخلي و خارجي پخش ميشود و وقتي ميتوانيم اين فيلمها را رايگان ببينيم چرا هزينه كنيم و به سينما بياييم!
وي در ادامه افزود: سينما آستارا از ابتداي سال 92 تاكنون ضرر داده، ما هزينههاي زيادي از قبيل آب، برق، تلفن، حقوق پرسنل و... داريم. ضمن اينكه اينجا 2000 متر زمين است. به عبارتي 10 ميليارد پول زميناش ميشود. با اين حساب نبايد يك درصد سود نصيب صاحب سينما شود؟! واقعاً اين سينما يك قران سود ندارد.
هشدار نسبت به وضعيت خطرناک سينماها
رييس انجمن سينماداران ايران با بيان اينکه ميزان فروش گيشه سينماها در بهار امسال بسيار پايين بوده است، تاکيد کرد: سينماها در وضعيت خطرناکي قرار دارند.
محمد قاصد اشرفي در گفتوگو با ايسنا، درباره ميزان فروش سينماها در سه ماههي نخست امسال گفت: اگر بخواهيم تحليل درستي از وضعيت فروش داشته باشيم ميتوان گفت که نمايش چند فيلم مانند «رسوايي»،«برف روي کاجها» و «چه خوبه که برگشتي» در رونق سينماها و اقتصاد آن تاثير مثبتي به وجود آورد.
او ادامه داد: در روزهاي اخير هم اکران فيلم «گذشته» اصغر فرهادي آغاز شده و اميدواريم نمايش اين فيلم باعث رونق سالنهاي سينما شود. البته فيلم حيف شد چون اگر دوبله ميشد به فروش بسيار بالايي دست پيدا ميکرد، درحالي که الان در سينماهاي بالاي شهر فروش زيادي داشته و در بقيهي سينماها آنطور که بايد از آن استقبال نشده است.
اشرفي گفت: با اين حال به جز سه، چهار فيلمي که ذکر شد بقيهي فيلمها در سه ماه گذشته اصلا فروشي نداشتند و ميتوان گفت در مجموع فروش بهار امسال بسيار پايين بوده است.
او همچنين مطرح کرد: باتوجه به هزينهها و تورم بالا، مسلم است که سينماها در پرداخت هزينههاي خود عاجز باشند و ما دستمان به جايي نميرسد، چون هر چه اين وضعيت بد را اعلام کرديم هيچ گوش شنوايي وجود نداشت.
اشرفي افزود: به نظر ميرسد سالنهاي سينما اصلا در سبد فرهنگي کشور ديده نميشوند، به طوري که سالنها به فراموشي سپرده شدهاند. اگر هم مسئولي به سينما فکر ميکند فقط به توليد کمک ميکند و همه فکر ميکنند که سينما فقط توليد فيلم است.
او تاکيد کرد: در چنين شرايطي شاهديم که به نمايش فيلم و وضعيت سالنهاي سينما مخصوصا در اين دوره، توجهي نشده است.
رييس انجمن سينماداران در پايان دوباره تاکيد کرد: سينماها در وضعيت خطرناکي قرار دارند و اگر مسوولان کمکي نکنند، عواقبي که براي سالنهاي سينمايي پيش ميآيد به خودشان مربوط خواهد بود.
تاریخ: سه شنبه 4 تير 1392برچسب:
رسوایی ,
فیلم سینمایی ,
دانلود فیلم ,
فیلم رسوایی ,
سینما ,
سینما داران ,
ورشکستگی ,
بدهی ,
تهران 1500 ,
حوض نقاشی ,
الناز شاکردوست ,
مسعود ده نمکی ,
بدهی به رسوایی ,
,
مطالبات سينماي ايران از دولت يازدهم؛ بازگشايي خانه سينما، تقويت بخش خصوصي (كامل)
بانيفيلم آنلاين - ساناز قنبري: 12 مرداد ماه حسن روحاني رييس جمهور منتخب ملت دولت را از محمود احمدينژاد تحويل ميگيرد.
با توجه به آنچه بر سينماي ايران در دولتهاي نهم و دهم گذشت تجديد نظر در سياستهاي سينمايي الزامي به نظر مي رسد. بر اساس آنچه سينماگران در اين روزها عنوان كرده اند اولين گام دولت جديد ميتواند بازگشايي خانه سينما باشد. بازگشايي نه آنچنان كه رييس فعلي سازمان سينمايي كشور ميپسندد بلكه آنگونه كه اهالي سينما مطلوب ميدانند. هر چقدر بازگشايي خانه سينما آسان به نظر ميرسد، تقويت زيرساختهاي سينما، حمايت از بخش خصوصي و سامان دادن به وضعيت آشفته توليد و اكران دشوار و زمان بر است. ساده انگاري است اگر تصور كنيم با روي كار آمدن دولت تدبير و اميد مشكلات سينماي ايران يك شبه حل خواهند شد. البته ميتوان اميدوار بود كه با تدبير و اميد به مرور شاهد بازگشت سينماي ايران به مسير اصلياش باشيم. در گام اول هم بايد ريلهايي كه شمقدري و همراهانش جا به جا كردهاند را سرجاي خود برگرداند. «باني فيلم» در اين زمينه با جابر قاسمعلي، فريد مصطفوي و حسين شهابي گفتوگو كرده است.
بازسازي اين ويرانه نياز به معمار سينماي نوين ايران دارد
فريد مصطفوي ـ يكي از فيلمنامهنويسان «خون بازي» ـ در اين باره خاطر نشان ساخت: مديران دولتي سينما در اين 4 ساله آنچنان بنيانهاي اقتصادي سينما را ويران كردند، آنچنان نهادهاي صنفي را كه در طول 2 دهه به تدريج با تلاش و همت سينماگران شكل گرفته بود زير ضربات اختلافافكني و انشعاب گرفتند كه ايجاد همدلي، اتفاق و رفع سوء تفاهمها بين اهالي سينما و بازسازي و تعمير اين ويرانه نياز به يك آرشيتكت خبره در حد و اندازه مهندس بهشتي معمار سينماي جديد ايران دارد.
از دولت يازدهم توقع دارم كه بخش خصوصي سينما را تقويت كند
جابر قاسمعلي در گفتوگو با «باني فيلم» توضيح داد: اگر 4 سال گذشته را مدنظر قرار دهيم، در حوزه فرهنگ (خاصه در سينما) اتفاقات خوبي نيفتاد. مهمترين مشكلي هم كه بروز كرد دوگانگي بين مسؤولان و مديران سينمايي با اهالي سينما بود. معتقدم يكي از بزرگترين اشتباهات دولت دهم بستن خانه سينما بود. در كل اين اتفاقات باعث شد كه تنه اصلي سينما از مديريت سينمايي دور شود و مرز كاملاً مشخصي بين اين دو بوجود بيايد. بنابراين به نظر ميآيد آن وظيفه پدري كه از مسؤولان و مديران سينمايي دولت دهم انتظار ميرفت، انجام نشد و دعواها كش پيدا كرد. در واقع آن انعطاف لازم، صورت نگرفت و بر آتش اختلافات افزوده شد و نهايتا كار به جايي رسيد كه گفتند ميخواهيم خانه سينما را با تعاريف خودمان باز كنيم و طبيعي بود كه مديريت خانه سينما چنين واكنشي را نميتوانست بپذيرد.
وي در پاسخ به اينكه آيا دولت جديد ميتواند تغييراتي را در جهت بهبود وضعيت موجود اعمال كند، گفت: واقعيت امر اين است كه طي اين 4 سال اخير اتفاقات زيادي به خصوص در حوزه اقتصادي، معيشتي و فرهنگي مردم افتاد و تمام اينها در برنامهها و جلسات مناظرهاي كه كانديداهاي رياست جمهوري داشتند به نقد كشيده شد. بنابراين وقتي قرار است اقدامات خيلي جدي در تمام حوزههاي سياسي، فرهنگي، اقتصادي و غيره رخ دهد، سينما هم نبايد از اين قاعده مستثني باشد. به عبارت ديگر ما خوشبين هستيم كه دولت يازدهم و شخص آقاي روحاني به عنوان رئيس جمهور منتخب بتواند اين مشكلات را حل كند. اگر اين اتفاق بيفتد كه طبيعتاً مورد انتظار همه اهالي سينماست، انشاا... روزهاي خوبي را پيش رو خواهيم داشت.
فيلمنامهنويس «تلفن همراه رئيس جمهور» راهكارش را براي دولت جديد اينگونه بيان داشت: به نظرم در گام اول بايد خانه سينما بازگشايي شود و صنوف حدود خودشان را از دولت جدا كنند. در اينصورت ما صنوفي غيردولتي و صنفي خواهيم داشت. بنابراين اين اولين انتظاري است كه از مسؤولان جديد سينمايي دولت يازدهم انتظار داريم. همچنين توقع داريم حد و حدود نظارت بر روي فيلمنامهها و فيلم تا حد قابل توجهي كاسته شود و اين نظارتها از حالت سليقهاي در آيد. اميدوارم فضا به سمت يك نوع آزادي مورد انتظار آحاد ملت سوق پيدا كند. ضمن اينكه چنانكه در بخش اقتصاد هم انتظار دارم كه بخش خصوصي تقويت شود، در سينما هم معتقدم بايد اين اتفاق بيفتد.
حتي حاميان دولت دهم هم نميتوانند از عملكرد مديريت سينما طرفداري كنند
حسين شهابي با اشاره به اين نكته كه حرفم را به عنوان يك هنرمند صادقانه ميزنم، به «باني فيلم» گفت: به نظرم آنقدر رفتار دولت دهم در حوزه سينما آشكار و عريان بود كه چيزي بر كسي پوشيده نمانده و حتي حاميان خود دولت دهم هم نميتوانند از آن طرفداري كنند.
وي در ادامه افزود: مطمئنم كه دولت آقاي روحاني دولت خوبي خواهد بود. به اين دليل كه ديگر از ايني كه هست بدتر نميتواند بشود. يعني آسيبهايي كه ما طي اين 8 ساله خورديم به اندازه تمام دوره 33 بعد از انقلاب بود. اميدوارم در دولت يازدهم تمام اين مشكلاتي كه در حوزههاي مختلف مردم با آن درگيرند حل شود و واقعاً آرزو ميكنم با همدلي و حمايت يكديگر شاهد روزهاي خوبي در عرصه سينما باشيم.
كارگردان «روز روشن»بيان داشت: احتمال ميدهم كه در دولت جديد مشكلات به تدريج حل شود و هنرمندان و فرهنگيان نفسي به آسودگي بكشند.
شهابي راهكارش را براي دولت جديد اينگونه بيان كرد: به نظرم بايد هر صنفي را به دست اهلش سپرد. يعني سينما بايد دست متخصصان سينما باشد. مطبوعات بايد دست متخصصانش باشد و... آزادي بيان، آزادي مطبوعات و رسانهها ميتواند به رشد و پيشرفت منجر شود. هر چه رقابت سالمتر و فضا آزادتر باشد، ميتوان بيشتر به موفقيت نزديك شد. به عنوان مثال اگر ايراد فيلم من را نتوانند بگيرند، منه فيلمساز نميتوانم پيشرفت كنم. اين همان اتفاقي است كه در دولت نهم و دهم افتاد. در كل معتقدم كه هنرمندان بايد آزادي و امنيت شغلي داشته باشند. كافي است كه بخش خصوصي سينما را آزاد بگذارند، در آنصورت خود سينما خودش را رشد ميدهد. اگر دولت تصديگريهاي بيمورد و سانسورهاي بيدليل را بردارد، سينما هيچ نيازي به حمايت دولت ندارد. تنها درخواستي كه هنرمندان از رئيس جمهور آينده دارند اين است كه آزادشان بگذارند، سانسورشان نكنند، آزارشان ندهند و... .
تاریخ: دو شنبه 3 تير 1392برچسب:
دولت یازدهم ,
مطالبات ,
سینما ,
ایران ,
سینمای ایران ,
مطالبات سینمای ایران ,
بازگشایی ,
خانه سینما ,
بازگشایی خانه سینما ,
تقویت ,
بخش ,
خصوصی ,
تقویت بخش خصوصی ,
بخش خصوصی,
بررسي عملكرد دولت دهم در حوزه سينما و انتظارها از دولت يازدهم به روايت 5 بازيگر
زخمهاي سينما مرهم ميخواهد (كامل)
بانيفيلم آنلاين - معصومه جلالي: در ادامه سلسله گزارشهاي «باني فيلم» در نقدر عملكرد فرهنگي دولت دهم و انتظارات از دولت يازدهم امروز سراغ تعدادي از بازيگران سينماي ايران رفتهايم.
ويشكا آسايش، ماهايا پطروسيان، رامبد جوان، الهام پاوهنژاد و پولاد كيميايي پاسخگوي سوالات «باني فيلم» در اين خصوص بودهاند. مروري بر آنچه اين بازيگران عنوان كردهاند نشان دهنده اين نكته است كه بازيگران كنار انتقادهاي گستردهاي كه از عملكرد فرهنگي دولت فعلي مطرح كردهاند انتظارهاي زيادي هم از دولت تدبير و اميد دارند.
دلخورم
ويشكا آسايش
بياحترامي كه در دولت دهم به بازيگران زن شد به واقع دلم را شكست و از اين بابت دلخورم.
من به عنوان يك بازيگر كه داراي آبرو و حيثيت هستم، خانواده دارم و مادر يك فرزند هستم اين بياحترامي را نميبخشم و از اين بابت كه قاطعانه جلوي اين بياحترامي نايستادند دلخورم.
اميدوارم آقاي روحاني هواي سينما را داشته باشند. سينماي ايران، سينماي غني و با پشتوانهاي است. حيف است كه از بين برود بايد پشتيباني بيشتري از آن بشود. هر پيشرفتي امكانش وجود دارد و من از اين بابت اميدوارم.
در خصوص مشكلات دولت دهم بايد ساعتها بحث شود، نظرات را بشنوم و حرفهايم را بگويم.
مهمترين پيشنهادي كه من به آقاي رييسجمهور دارم اينكه درب خانه سينما به روي اهالي سينما باز شود چرا كه بدين وسيله حداقل جايي هست كه مشكلات سينماگران در آنجا مطرح شود.
حال يا به اسم خانه سينما يا هر جاي ديگر. مكاني بايد باشد كه از اين قشر حمايت كند.
اميد به بازگشايي درهاي بسته
?الهام پاوه نژاد
ترجيح مي دهم راجع به چيزي که مربوط به گذشته است صحبتي نداشته باشم و رو به جلو حرکت کنم. همواره نگاهم به پيش روست.
اميدوارم گره هاي کورباز و درهاي بسته به يمن قول هاي آقاي روحاني آرام آرام باز شود و فشارهايي كه روي مردم است و مشکلات اقتصادي حل شود. آرزو مي کنم هواي خوب در فضا جريان پيدا کند. اينقدر مشکلات و مسائل در عرصه هنر زياد است که من به عنوان عضو کوچک خانواده سينما هيچ پيشنهادي ندارم. اميدوارم با انتخاب وزير فرهنگ و ارشاد شايسته و کاربلد مشکلات از سر راه تمام بخش هاي هنر از جمله تئاتر و سينما و... برداشته شود و چرخه فرهنگ و هنر ما بيش از گذشته بچرخد و اين عرصه رونق خوبي داشته باشد.
آمدن آقاي روحاني را به فال نيك ميگيرم
?ماهايا پطروسيان
به عقيده من دولت دهم از نظر فرهنگي به هيچوجه دستاورد خاصي نداشت و بنده انتقاد كلي به شيوه عملكرد دولت دهم دارم. من آمدن آقاي روحاني را به فال نيك ميگيرم و نسبت به حضورشان بسيار خوشحالم. نظر خودم نسبت به اين حضور مثبت بوده و اميدوارم با رياست ايشان در تمام عرصههاي اقتصادي، اجتماعي سياسي مشكلاتمان مرتفع شود و اتفاقات مثبتي در همه عرصهها شاهد باشيم.
در هر صورت آقاي روحاني ميدانند كه شرايط سختي پيشرو دارند و قطعاً در جريان مشكلات موجود در كشور هستند و ميدانند اين مشكلات چقدر سنگين است. بايد با يك گروه وزراي خبره، و مشاوران قوي با مشكلات مقابله كنند. البته اين مسئله زمان ميبرد و تحولات در بسترهاي سياسي اجتماعي اقتصادي با هم بايد انجام شود. در دولت دهم ما تركيبي از مشكلات كه به هم تنيده شدند و مشكلات بزرگتر را به وجود آوردند شاهد بوديم. به هر حال مشكلات ميتواند به سمت حل شدن برود. مهمترين پيشنهاد من به آقاي رييسجمهور اين است كه گروه بسيار قوي تشكيل دهند چون مشكلات فردي حل نميشود. وزرا و مشاوراني كه انتخاب ميكنند مهمترين اقدامي است كه ايشان انجام ميدهند. استفاده از تمام ظرفيتهاي موجود در كشور بهترين راهحل براي پيشبرد اهداف كشور است چرا كه در اين صورت به يك همبستگي ملي ميرسيم. در هر گروه و طرز تفكر از افراد لايق و ماهر بايد بهره ببرند. در نهايت اميدوارم مجلس همكاري لازم را با آقاي روحاني داشته باشد تا ايشان بتوانند افراد شايسته را به عنوان وزير انتخاب كنند.
آرزومند محقق شدن وعدههاي داده شده
?رامبد جوان
آقاي روحاني تبريك ميگويم و آرزو ميكنم ايشان به وعدههايي كه دادند عمل كنند و در عين حال دست متخصصان در حرفههاي مختلف را باز بگذارند.
اميدوارم مانند گذشته اين طور فكر نكنند كه ما موجوداتي هستيم كه آمدهايم همه چيز را نابود كنيم و حرمتها را از بين ببريم. قطعاً يكچنين موجوداتي نيستم.
ما هنرمندان خيلي خوب كارمان را بلد هستيم ما آدمهاي متعهدي هستيم. مردم مملكت و فرهنگمان برايمان مهم است.
دولت دهم هنرمندان را تحقير كرد
?پولاد كيميايي
در سياستهاي اصلاحطلبان هر آنچه پيش از اين ديديم رويهاي معتدل بوده، خاطرههاي خوبي از دوره اصلاحات داريم و شاهد پيشرفتهاي فرهنگي، بينالمللي خوبي در ايران بوديم. نشستها و گفتوگوي تمدنها، برنامههاي هستهاي، تعامل خوب با جهان، تبادل فرهنگي همه از اتفاقات مثبت آن دوران است. قطعاً دوستان اصلاحطلب در دوره جديد به رهبري آقاي روحاني با فرهنگ تماس مستقيم دارند. آقاي روحاني با نوع كلامشان و ارتباط با مردم نشان دادند كه براي فرهنگ ارزش زيادي قائلند و مشكلات فرهنگي داخل كشور را ميدانند. به اين نكته بايد اهميت دهيم كه مشكلات سياسي به تنهايي حل نميشود بلكه بايد به كمك فرهنگ از معضلات سياسي خالي شويم. در دوره اصلاحات همان طور كه همه ميدانيم آزاديها بيشتر بود فضايي كه در جامعه وجود داشت فضاي بهتري بود. عصبيتي كه در طول 8 سال گذشته در دولت آقاي احمدينژاد در مردم به وجود آمده بسيار زياد است و اينها بايد به مرور رو به بهبود رود. البته در اين دوره تمام و كمال نميتوانيم انتظار داشته باشيم كه همه برنامهها اجرايي شود اما اگر قانون همكاري لازم را داشته و وحدت در بين مردم به وجود بيايد تمام موانع را ميتوانيم پشت سر گذاريم.
سينماي ايران در طول 8 سال گذشته لطمه بسيار خورد و در شرايط بسيار بحراني به سر برد. من ارزش فرهنگ كشورم را مانند ارزش نفت ميدانم. در هر جايي از كره زمين نفت وجود ندارد. ساليان سال طول ميكشد و زمين مرارتها تحمل ميكند تا نفت به وجود بيايد. فرهنگ كشور ما هم قدمت چهار هزار ساله دارد. ما از پيش گامهاي گفتوگوي تمدنها هستيم. حسادت اعراب به ما بسيار تنگاتنگ است. وقتي صحبت از فرهنگ ميكنيم از صنعت خودرو حرف نميزنيم. فرهنگ داشتن حاصل ساليان سال تلاش و تجربه تاريخي است و وقتي به صورت قاطع بيان ميكنيم كه سينما داريم هر كشوري نميتواند اين را بگويد. چرا كشورهاي حوزه خليجفارس و كره سينما ندارند؟ و در حال تلاش براي به دست آوردن آن هستند؟ وقتي ما اين گوهر گرانبها را داريم چرا نگاه امنيتي به آن ميكنيم. چرا به محافل بينالمللي آن بيتوجه هستيم. من واقعاً به آقاي روحاني اميدوارم خدا كند آقاي روحاني شادي مردم را ديده باشد! قطعاً به گوشش رسيده كه مردم چگونه شادي كردند! مدتها بود چنين شادماني را در مردم نديده بودم. اين يك جشن ملي واقعي بود. اميدوارم شخصي كه فاميلش روحاني است خصلت روحاني داشته باشد و به تمام روحانيون ثابت كند روحاني چگونه بايد باشد. من دستاورد دولت دهم را فاجعه ميدانم دولت دهم اختلاف و شكاف در بين اهالي سينما را چند برابر كرد. نتوانست يك صداي واحد و تعريف درست از صنف به ما بدهد. سينما را جيرهخور خود كرد. دولت دهم با سيصد هزار تومان كه به هنرمندان هديه داد ما را زياد تحقير كرد. هديههاي شخص آقاي احمدينژاد نگاه تحقيرآميز به اهالي سينما داشت. در همه جاي دنيا براي هنرمندان فرش قرمز پهن ميكنند اما ايشان به ما كوپن و صدقه داد. درحاليكه وامهاي كلان به كساني داده شد كه مستحقش نبودند. از يكي از پروژههاي ميلياردي به من زنگ زدند كه نه فيلمنامه داشت نه نقشم معلوم بود. به من گفتند بيا سرصحنه فيلمبرداري هستيم. من پرسيدم نقشم چيست؟ گفتند نميدانيم! گفتم چه بايد بازي كنم؟ گفتند خودمان هم نميدانيم كارگردان هم نميدانست! به آنها گفتم شما سرصحنه چه ميكنيد؟ با يكچنين بينظميهايي ما در سينما روبرو بوديم. اين مورد را حداقل خودم ميدانم! شايد از خانه سينما به ما خيري نرسيده باشد اما حداقل وجودش همچون تنه درخت براي سينما ميماند. امروز با بستن در خانه سينما، همه شاخه شاخه با لجبازي از هم جدا شدند. در هفتههاي اخير به يكباره شاهديم ده پروانه ساخت صادر ميشود خب اين پروانهها چرا زودتر صادر نشد؟ حاصل دولت دهم به نظر من اين بود كه در سينما بسته شد. البته نكات مثبت هم اين دوران داشت كه خودشان در دفاعيه خودشان ميتوانند بگويند، اما در هر صورت آنچه كه ميبينم سينماي به هم ريخته بي در و پيكر است. فيلمي كه با سيصد ميليون ساخته ميشد الان با يك ميليارد هم جمع نميشود. اين يعني چه؟ فيلمهاي مستقل به هيچ عنوان حمايت نميشود و هر كس براي خودش قلمروي ساخته و براي خودش تصميمگيري جدا دارد. پيشنهاد من به آقاي رئيسجمهور اين است كه وزيري لايق انتخاب كنند. شايد بشود در حوزه وزارت برق وزيري از نيروي انتظامي يا دارايي انتخاب شود، اما وزارت فرهنگ و ارشاد را بايد شخصي از جنس سينما انتخاب كرد. نبايد سينما را به شخص سياسي بدهيم. هر صنف بايد با ادبيات خاص با آنها حرف زد. سر ساختمان كه برويم با ادبيات خاص با كارگران ميتوانيم صحبت كنيم، اما با اهالي سينما وزير فرهنگ با ادبيات خاص خودشان بايد صحبت كند و وقتي جاي اين دو عوض شود ديگر خودتان ميتوانيد نتايجش را محاسبه كنيد.
من به رئيس جمهور محترم پيشنهاد ميكنم كسي را براي سينما انتخاب كند كه در جريانهاي موجود خود را پاك نگاه داشته باشد .
البته آقاي روحاني خودشان باهوش و باتجربه بالا هستند. وضعيت الان مملكت به شدت بحراني است. بايد دولت به كمك آقاي روحاني بيايد تا از اين شرايط بغرنج سينما خارج شود، اما آقاي روحاني بايد سينما را از شرايط دولتي خارج كند. ما بايد تنوع ژانر در سينما داشته باشيم. ارتباط با جهان مهمترين نكته در پيشرفت سينماي ايران است. به نظر من اگر گروههاي مختلف و رنگهاي ديگر خصمانه به اين انتخاب نگاه نكنند و با احترام به آقاي رئيس جمهور بگذارند ايشان كارش را بكند و حمايتش كنند قطعاً مشكلات حل ميشود. به نظرم رنگ و بوي تغيير ميآيد و بايد اميدوار بود .
تاریخ: سه شنبه 28 خرداد 1392برچسب:
معصومه جلالی ,
سینما ,
زخم ,
دولت یازدهم ,
انتظار ,
دکتر روحانی ,
روحانی ,
حسن روحانی ,
ویشکا آسایش ,
ماهایا پطروسیان ,
رامبد جوان ,
الهام پاوه نژاد ,
پولاد کیمیایی,
بيم و اميدها؛ فرج بعد از شدت
انتقاد 21 سينماگر از دولت دهم و استقبال از دولت يازدهم
بانيفيلم آنلاين: ديروز با شمارش آراي اخذ شده از مردم، تكليف يازدهمين انتخاب رياستجمهوري مشخص و حسن روحاني با رأي حدود نوزده ميليوني ملت به عنوان رييسجمهور منتخب برگزيده شد.
اتفاقي كه به 8 سال حضور محمود احمدينژاد و تيم همراهش در دولت خاتمه ميدهد و حالا همه اميدوارند با حضور حسن روحاني، به مرور شاهد رفع مشكلات كشور باشيم. در 8 سال اخير و به خصوص دولت دهم شاهد مشكلات زيادي در حوزه فرهنگ و هنر بوديم و با تغيير دولت اين اميدواري ميان هنرمندان به وجود آمده كه فصل تازهاي براي كشور و هنر اين مرز و بوم آغاز شود. به همين مناسبت سراغ تعدادي از اهالي سينما و مديران فرهنگي رفتيم و سؤالاتي را كه در پي ميآيد از آنها پرسيديم. پاسخها هم كه در اين صفحه و صفحه مقابل آمده خواندني و جالب توجه است.
1- ارزيابيتان از فعاليت دولت دهم چيست و فكر ميكنيد در حوزه فرهنگ و هنر چه نقدهايي به عملكرد دولت وارد است و چه دستاوردهايي در اين 4 سال به دست آمده است.
2- با انتخاب حسن روحاني به عنوان رييسجمهور، فكر ميكنيد در حوزه فرهنگ و هنر شاهد چه تغييراتي خواهيم بود؟
3- فكر ميكنيد با توجه به تغيير دولت، شاهد پيشرفت در عرصه هنر خواهيم بود؟
4- در 4 سال فعاليت دولت دهم در عرصه هنر دچار چه مشكلات عمدهاي شديم؟
5- دولت يازدهم چگونه ميتواند مشكلات پيش آمده در سالهاي اخير را در حوزه سينما برطرف كند؟
6- چه راهكارهايي براي پيشرفت هنر و به صورت اخص سينما به دولت يازدهم پيشنهاد ميكنيد؟
دوره تندروي تمام شده
عليرضا رئيسيان
1- به نظر من نبايد كسي را كه از تخت پايين آمده نقد كنيم. من صحبتها و مصاحبههايم را كردم و مشروح نظراتم در ميزگرد «باني فيلم» منتشر شد. به نظر من چهارسال گذشته فرصت خوبي بود براي رشد سينما كه از دست داديم.
2- قطعاً با انتخاب آقاي روحاني تغييراتي را در عرصه فرهنگ و هنر شاهد خواهيم بود. تمام مطالبات اهالي فرهنگ و هنر در اين 8 سال و افرادي كه خون و دل خوردند (نه كساني كه امتياز بردند) بايد پاسخ داده شود. بايد فضا به سمت اعتدال، تكثر، ديدگاه منطقي نه فرصتطلبانه پيش رود.
3- هر پيشرفتي نياز به پشتوانه دارد. اين پشتوانه با انتخاب آقاي روحاني حاصل ميشود. البته آقاي روحاني بايد مراقب فرصتطلبها باشند تا از اين موقعيتها سوءاستفاده نكنند. اين فضاي به وجود آمده براي همه است. همه بايد در آن سهيم باشند. اين فرصت و فضا براي همه، از امتيازات اين انتخابات است.
4- ......
5- الان زود است كه بخواهيم نظر دهيم. با توجه به برنامههاي اعلام شده بايد ببينيم چه كساني تركيب دولت و مديران را تشكيل ميدهند. در هر صورت دلسوزها بايد فعال باشند و برنامههايشان را ارائه دهند و هيچ اصراري بر تحميل هيچ ديدگاهي نبايد باشد و هر برنامهاي منسجمتر، فراگيرتر به آن سمت تعامل كنند.
6- در هر صورت دوره تندروي بايد تمام شود و كساني كه ژستهاي زيادي در اين هشت سال گرفتند جايشان را به آدمهاي معتدل، منطقي و عقلاني سينما بدهند.
آرزو ميكنم اتفاقات دولت دهم تكرار نشود
محمدعلي سجادي
سينما دوران ركود را پشت سر ميگذارد و همه ميدانيم كه اين وضعيت معلول عملكرد دولت در 8 سال گذشته است. كه خود اين پديده هم در بستر شرايط متلاطم جهاني قابل فهم است. مردم ما در رأيگيري شركت كردند به خاطر اينكه از فضاي بوجود آمده خسته شدند و ميخواستند در فضاي آرام زندگي كنند. اين رأي دادن مردم نشان از اين است كه همه ما آرامش را دوست داريم، اما مسؤولان ما اين نكته را درك نميكنند.
من آرزو ميكنم اتفاقات دولت دهم نه تنها تكرار نشود بلكه ضدش اتفاق بيفتد. چرا كه نتايج عملكرد دولت دهم حاصلش بيكاري من و امسال من است.
وزير فرهنگ و ارشاد دولت دهم تنها مدالش اين است كه فرهنگ و هنر به معناي عام را در كشورمان تعطيل كرد.
و جالب اينكه آقاياني كه در مناظرهها به عنوان منتخب صحبت ميكردند بخشي از مطالبات ما را در طول ساليان كاريمان مطرح كردند پيشتر اين حرفها را ما در سريال و فيلمهايمان گفتيم اما ما خانهنشين و محكوم شديم و فيلمهايمان توقيف.
لطمهايي كه دوران آقايان شمقدري و نمايندهشان به ما زدند بسيار زياد است اما آنها بار خودشان را بستند... اميدواريم در شرايط پيشرو روزنههايي براي ما و بويژه جوانان ما در حوزه فرهنگ و هنر ايجاد شود نسل جوان بدين اميد نفس ميكشد.
دولت جديد يك ويرانه را ازسينما تحويل ميگيرد
فرزاد موتمن
1- اجازه بدهيد برداشت خاصي نداشته باشم.
2- به نظرم بايد سرنوشت خيلي چيزها روشن شود. اداره امور سينمايي ،اداره نظارت و ارزشيابي و سازمان سينمايي كدام يك حق تصميم گيري دارند و بالاخره تكليف چيست؟
3- اميدوارم آقاي روحاني و همكاران او و به خصوص وزير فرهنگ و ارشاد آينده، متوجه باشند كه دارند يك ويرانه از سينما را تحويل مي گيرند و در صورت ايجاد درك صحيح از شرايط است كه مي توان شاهد پيشرفت در آينده بود.
4- كاش دولت اين موضوع را مشخص كند كه قرار است تا چه حد دست بخش خصوصي را در توليد فيلم باز بگذارد و آيا اصلاً مي خواهد كه اين بخش از انفعال خارج شود يا خير؟ ديگر آنكه آيا حاضرند تركيبي اتخاذ شود كه بودجه هاي دولتي به مدد آن عادلانه توزيع شود؟ امروز 80 درصد از بودجه هاي دولتي توسط عده اي معدود بلعيده مي شود و آثاري كه تنها نام فاخر را يدك مي كشند، سرمايه هاي اين سينما را مصادره مي كنند.
5- به نظرم بايد بوروكراسي موجود در اطراف بودجه ها حذف شود. امروز بخش اعظمي از توليد در دست دولت است و به نظرم آقاي روحاني و كابينه او نيز نمي توانند تغيير خارج از اين ساختار اعمال كنند. به همين دليل بايد ديوارهاي شكل گرفته پيرامون بودجه ها را تخريب كرد و مانع از اين امر شد كه تنها عده اي خاص به آن دست پيدا كنند.
6- وجود يك شرايط توليد دموكراتيك و عادلانه امروز در سينماي ايران تبديل به يك آرزو شده است. همچنين بايد در مميزي ها تخفيف قائل شوند. 35 سال از انقلاب گذشته است و در اين دوران پس از انقلاب هيچكس تمايلي به ساخت فيلم غيراخلاقي يا اثري عليه مباني جمهوري اسلامي ندارد. هيچكس نمي خواهد متلكي به نظام بيندازد و تنها در جزئيات است كه فيلمساز احتياج به مقداري آزادي عمل دارد. ديگر آنكه بايد بدانند مشكل اصلي سينماي ايران مشكل اقتصادي است و بايد مرزهاي اقتصادي سينماي ايران روشن شود. يعني به شفافيت مشخص كنند كه براي توليد به بايد به سمت كدام بخش رفت؟ خصوصي يا دولتي؟ همچنين بايد بحث خودي و غير خودي را در تمام عرصه ها از بين ببرند.
تكليف مذاكرات هسته اي را روشن كنند
عليرضا زرين دست
1- كار سختي است كه بخواهيم 8 سال را در چند جمله توصيف كنيم، اما از يك ديد منصفانه دولت آقاي احمدي نژاد هم عملكردهاي مثبت داشت و هم منفي. روي هم رفته نمي توان تصوير بدي از اين دولت در ذهن داشت، اما اميدوارم دولت آقاي روحاني كه خودم هم به او رأي دادم، همان چيزي باشد كه همه انتظارش را داريم.
2- به گمانم شرايط اقتصادي همه ما با توجه به تحريم هاي موجود تا حد زيادي به مذاكرات هسته اي بستگي دارد و اميدوارم دولت آينده اين ماجرا را به سرانجام برساند.
3- من با توجه به آنچه از گذشته آقاي روحاني سراغ دارم، بايد بگويم اميد زيادي دارم كه عرصه هنر و فرهنگ به مدد ايشان به شرايط بهتري دست پيدا كند.
4- قدرت و انسجام در برنامه ريزي ها و همچنين مديريت قوي تر، نياز امروز سينماست. براي اتخاذ برخي تصميم گيري ها بايد از كم جرأتي ها دوري كرد. همين مسائل بود كه سينماي ايران را فقير كرد و به فلاكت نشاند.
5- دقيقا نمي توانم به راهكار خاصي اشاره كنم، اما قطعاً براي هر مشكلي چاره اي وجود دارد و بدون تدبير هيچ برنامه اي جلو نمي رود. آنچه مسلم است و دولت جديد هم بايد به آن اشراف داشته باشد، اين است كه اين نسل به سرگرمي سالم نياز دارد و سينما از جمله مصاديق آن است.
6- اولين پايه هاي داشتن سرگرمي و تفريحات سالم، وجود بسترهاي مناسب است و اين امر براي سينما با داشتن سالن هاي خوب و متعدد محقق مي شود تا تماشاگر به صورت مطلوب به سينما كشيده شود. البته وجود فيلم جذاب و سرگرم كننده نيز از ملزومات امر است.
براي رفع مشكلات احتياج به دو وزير ارشاد داريم!
ابوالحسن داوودي
1- من حرفهايم را بارها گفتم. به هر حال در اين دوره 8 ساله نه تنها در عرصه مديريت فرهنگ هيچ نشانه روشني نديدم، بلكه اين اعضاء را شايسته مديريت عرصه فرهنگ و هنر نميديدم، بيشتر از آنكه وقت اين اعضاء صرف هنر يا فرهنگ شود اين زمان را عرصه تاخت و تاز و عقده گشاييها و رو آوردن به حقارتها كرده بودند. در تمام اين مدت با تمام سختيهايي كه برايم داشت در شأن خود نميديدم كه مراودهاي با اين عرصه داشته باشم. به هر حال فكر ميكنم ضايعات به بار آورده شده توسط اين دوستان آنقدر زياد است كه رييسجمهور آينده بايد به دو شخص مأموريت وزارت بدهد تا در سالهاي آينده اين دو وزير با هم ضايعات را برطرف و اثرات آن را كم كنند.
2- شرايط جامعه ما خود به خود پذيراي اين تغييرات است. تغييري كه يك جور هماهنگي بين نظام و مردم را بايد به وجود بياورد. به عبارتي هر چقدر احترام و اهميت عرصه هنر و فرهنگ بيشتر باشد، به همان اندازه انتظار پيشرفت در عرصه فرهنگ و هنر را ميتوانيم داشته باشيم. مشكلات و ضايعات در هشت سال گذشته آنقدر زياد بود و آدمهاي كوچكي كه اندازه موقعيتها و پستها نبودند در رأس قرار گرفتند كه به نظرم اگر اين تغييرات اتفاق نيفتد سقوط فرهنگ و هنر ملي را در پيش خواهيم داشت. قطعاً آقاي روحاني آنقدر تدبير خواهند داشت و اين مسئله را خوب ميفهمند.
3- به شدت اميدوارم اين اتفاق بيفتد. عرصه فرهنگ و هنر نميتواند متعلق به جناح و جريان سياسي خاصي باشد فرهنگ و هنر متعلق به آحاد ملت ايران است فارغ از هر گونه بازيهاي سياسي بيش از هر چه بايد به عرصه فرهنگ و هنر ارج گذاشته شود. اين مهمترين سرمايه خودمان و بزرگيمان است كه در طول اين مدت حقير شديم را بايد به رخ بكشانيم.
4- مشكلات عرصه هنر در دولت دهم نشستن كساني در مسندي بود كه اندازه جايگاهشان نبودند. تسلط سياست بر هنر، سياست يك جانبه جناحي صرفاً متكي بر عناصر خودي از غير خودي، به حقارت كشيدن عرصه فرهنگ و هنر به گونهاي كه هنرمندان در شأنشان نميديدند در اين عرصه بمانند و با ذلالت به كار ادامه دهند.
5- حضور يك فرد شايسته در عرصه مديريت ارشاد كمك ميكند به عرصه فرهنگ و هنر. اين فرد بايد تجربه اين كار را داشته باشد و اهميت فرهنگ و هنر را بداند.
6- من فكر ميكنم در اين شرايط كسي در عرصه مديريت فرهنگي بنشيند كه عامه ملت فارغ از تمايلات سياسي او را بشناسند. وي بايد داراي تجربه و نام نيك باشد. به عقيده من بهترين شخصي كه ميتواند داراي اين ويژگي باشد آقاي مسجد جامعي به عنوان وزير ارشاد و در مديريت سينمايي هم آقاي سيدمحمد بهشتي شخص كارسازي است.
خوشبينم
پوران درخشنده
1- دوره خيلي خوشحالكنندهاي نبود، هم اتفاقات مثبت و هم اتفاقات منفي در اين دوره شاهد بوديم در مجموع همه خوبيها و بديها را با هم ديديم اما آنچه كه در دوره دولت دهم به ما ضربه وارد كرد، مشكلات اقتصادي و فرهنگي بود كه ما شاهد بوديم.
2- من اميدوارم به دولت يازدهم و فكر ميكنم در اين دوره شاهد اتفاقات خوب خواهيم بود وقتي مردم با اين شور و شوق در انتخابات شركت كردند و تعداد بالايي به رييسجمهور آينده رأي دادند اين يعني منتظر تغييرات هستند و اميدوارند.
3- اميدوارم در تمام عرصهها (عليالخصوص اقتصادي و فرهنگي) شاهد پيشرفت باشيم، صحبتهايي كه آقاي روحاني كردند با حمايتها و كمكهايي كه از ايشان ميشود قطعاً شاهد اتفاقات خوب خواهيم بود. من خوشبين هستم.
4- ......
5- با توجه به تواناييهاي موجود در آقاي روحاني اتفاقات خوبي را خواهيم ديد. آقاي روحاني با درايتي كه دارند بايد از تمام نيروهاي كارآمد و امتحان پسداده استفاده كند. به شخصه موافق با اينكه از ميان سينماگران كسي مدير انتخاب شود نيستم و فكر ميكنم كسي بايد باشد كه شناخت همهجانبهاي از عرصه فرهنگ و هنر به خصوص سينما داشته باشد. قطعاً همه ما نظراتي داريم كه بايد دور هم بنشينيم و ببينيم چه بايد كرد.
6- من اميدوارم دولت يازدهم مشكلات اقتصادي فرهنگي، داخلي را برطرف كند. در زمينه بينالملل بتوانيم موفق عمل كنيم. با اين حضور گسترده مردم و اعترافاتي كه رسانههاي غربي مبني بر اين حضور داشتند. دولت يازدهم بايد با تمام قوا براي اين ايستادگي ملت ايران تلاش كند. اين حضور نشان داد كه مردم ايران روي پاي خودشان ايستادند و ميايستند.
به خلق يك حماسه فرهنگي نيازمنديم
محمد آفريده
1- نگاه های حزبی و جناحی بود که در این دوران به سینما و سایر عرصه ها آسیب زد.
2- جامعه نشان داده است كه آنچه به آن احتياج دارد، تعادل است و همچنين يك تعامل دوجانبه. هميشه بايد در حد وسط به امور نگاه كرد تا به مدد اين رويكرد، از تمام استعدادهاي موجود استفاده شود. بايد دانست كه نگاههاي حزبي و جناحي به مانند يك سم است و براي جامعه و مردم.
3- تاريخ كشور ما نشان داده است كه به طور طبيعي تشنه عدالتهاست. بنابراين بايد با بهرهگيري از تمام ظرفيتهاي موجود، براي آينده برنامهريزي داشت. برآيند انتخاب مردم، پيشرفت و توسعه و رسيدن به منزلت است و اين همان چيزي است كه ما از بدو انقلاب آرزو داشتهايم.
4- به طور كلي مشكل اين 8 سال عدم اعتماد به هنرمندان بود و همين رفتارها بود كه ريشه خيلي از حركتها را خشكاند. نشاط فرهنگي نيازي است كه مدتي است فراموش شده است و فكر ميكنم آرزوي هر كسي كه در ايران زندگي ميكند، ظهور قابليتهاي اوست كه اميدوارم در دولت جديد محقق شود.
5- آقاي روحاني با انبوهي از مشكلات مواجه خواهد بود. امروز خواستههاي مردم و همچنين آن جرياني كه مدتهاست به آن پيوستهاند، در پشت يك سد قرار گرفته است و براي پاسخگويي به همه آنها نياز به يك مديريت پويا و نيكوست. مديريتي كه از گنجينههاي موجود در اين سرزمين به نيكويي استفاده كند.
6- استفاده از تمام نظرات و روحيه مشورتپذيري از مهمترين خلقيات مورد نياز براي شخص رييسجمهور خواهد بود. بايد بدون حب و بغض از تمام توانمنديهاي جامعه بهره جست تا در زمينه فرهنگ هم حماسهاي خلق كنيم. جامعه ايران ميتواند يك جامعه مولد و رو به جلو باشد. بايد دست دوستي به طرف مردم خودش دراز كند و از اين مسير است كه ميتوان به آرزوهاي يك مملكت جامه عمل پوشاند.
به فرهنگ از دريچه فراجناحي نگاه كنيم
محمدرضا ورزي
1- اجازه دهيد به اين سوال پاسخ ندهم.
2- توقع ما سينماگران چه چيز مي تواند باشد؟ براي هنر اين كشور قدم هايي برداشته شود و در صنف ما فرهنگ سازي صورت بگيرد. همچنين اميدوارم بين ارشاد و هنرمندان تعامل خوب برقرار شود و اختلافات را به صفر برسانند.
3- اميدوارم دولت آقاي روحاني به اصلاح مواردي كه عرض كردم توانا باشد.
4- من نمي توانم نظر دقيقي بدهم و مسلم است افراد دست اندركار بخش هاي مديريتي بايد در اين زمينه ايده بدهند، اما مطالبات امروز قشر هنرمند خواسته هاي زيادي نيست كه نشدني باشد. مثلاً بازگشايي خانه سينما يا ايجاد يك رابطه صحيح بين هنرمندان و مديران اجتماعي و همچنين رواج روحيه صلح و سازش طلبي از جمله دغدغه هاي ماست كه اميدوارم در دولت جديد محقق شود.
5- افزايش توليد در سينما و حمايت از فيلمسازان قديمي و جديد از جمله پيشنهادهاي من به دولت آقاي روحاني است. اميدوارم برخوردهاي جناحي با هيچ مقوله اي رخ ندهد و لااقل به فرهنگ از دريچه فراجناحي نگاه كنيم. مديران جديد بايد در چارچوب قانون كشور و طبق تعرفه ها عمل كنند و نه به صورت دلبخواهي و با نگاه هاي شخصي.
باور فرهنگ و قدرت آن نياز سينما در دولت جديد است
محمد سرير
1- آنچه در دولت دهم بر سينما گذشت بر هيچكس پوشيده نيست و مسلم است هيچكس نمي خواهد آن اتفاقات دوباره تكرار شود. مشكلات و موانع موجود در اين بازه زماني در نوع خود بديع بود و اميدوارم ديگر هرگز شاهد آن نباشيم.
2- به نظرم بايد مبناي هر ارزيابي را تجربه گذاشت. اگر به دوره اي كه فرهنگ محور بود برگرديم، مي بينيم رشد اين عرصه از كشور تا چه حد به سود كل مملكت تمام شد و چقدر احترام و اعتبار هنرمندان افزوده شد. دولت آقاي روحاني هم به نظر داراي چنين ويژگيهايي است.
3- فرهنگ در هر كشوري پايه هاي اصلي آن را تشكيل مي دهد و اين توانايي را دارد كه به رشد اقتصادي هم كمك كند. اميدوارم دولت آقاي روحاني به اين امر واقف باشد.
4- باور هنر و فرهنگ و قدرت و نقش تأثيرگذار آن در جامعه چيزي بود كه حلقه مفقوده اقدامات دولت گذشته بود و امروز شايد كليد حل مشكلات باشد. زمان هايي كه نشانه هاي فرهنگ ما در سراسر دنيا محرز بود جهانيان ايران را با ارزش هاي غني آن شناختند.
5- اميد شايد اولين قدم در اين مسير به حساب بيايد. توجه به هنرمندان خلاق و فراهم كردن زمينه رشد خلاقيت ها باعث نشاط اجتماعي در داخل كشور مي شود و بستر را براي ارتقاء جايگاه سينماي ايران در عرصه هاي بينالمللي هم فراهم مي كند.
7- در يك جمله مي توانم بگويم فرهنگ بايد بالنده تر از گذشته استمرار داشته باشد.
شوراي عالي سينما ماهي يك بار با رييس جمهور جلسه داشته باشد
محسن علی اکبری
1- من در وهله اول این موفقیت بزرگ را به تمام ایران و همچنین آقای دکتر روحانی و کارکنان ستادهای تبلیغاتی ایشان تبریک می گویم و از خداوند برای ایشان موفقیت روزافزون نیازمندم و امیدوارم که در آینده شاهد موفقیت های ایشان و همفکران وی باشیم. به نظرم آقای شمقدری در دولت دهم هر کاری که از دست وی بر می آمد، در زمینه فرهنگ انجام داد، تنها باید برنامه های بلند مدت و کوتاه مدت را طرح ریزی می کرد که فرصت آن پیش نیامد و به همین دلیل آنطور که شایسته بود پیشرفت نداشتیم.
2- به نظرم آقای روحانی باید برنامه های خود را با زمان بندی هایشان اعلام کند. در دولت دهم وقتی شمقدری به مقام معاونت سینمایی دست پیدا کرد، من به او پیشنهاد داد که شرایط را به گونه ای فراهم کند من در این 4 سال فیلمی نسازم و در عوض یک شهرک سینمایی تاسیس کنم تا بعد از 4 سال بتوان از آن بهره برداری کرد. اتفاقا ایشان هم موافق بود، اما این طرح عملی نشد.
3- سینمای ایران الان زیرساخت ندارد و همین موضوع باعث متحمل شدن هزینه های سنگینی می شود. ما استودیوهای فیلمسازی نداریم و همچنین مشکل کمبود سالن همچنان احساس می شود. من بارها گفته ام و باز هم تکرار می کنم که اتفاقی که در ترکیه رخ داد می تواند الگوی ما قرار بگیرد. این کشور تعداد سالن های خود را از 200 عدد در سال 2005 به 1600 عدد در سال 2010 رساند. چنین بستری امکان را برای اکران فیلم خارجی ایجاد می کند و موجب بروز رقابت بین فیلمسازان داخلی هم می شود، چون فیلمسازان امروز تله فیلم می سازند و نه اثر سینمایی. وجود تعداد بالای سالن ها باعث متنوع شدن آثار نیز خواهد بود. اتفاق بد دوره دهم دولت، بسته شدن خانه سینما بود. به نظرم می شد همان اوایل که مشکل اساسنامه مطرح شد، با نشست ریش سفیدها و هیأت سنی این مشکل حل شدنی بود، اما ... . من امروز به دنبال کشف مقصر نیستم. حتی در تحلیل عملکرد دولت دهم از نامه های تندآقای عسگرپور به شمقدری و وزیر فرهنگ و همچنین بازتاب و کنش و واکنش های آن هم چشمپوشی می کنم، اما امید دارم در دولت یازدهم دیگر شاهد چنین مسائلی نباشیم.
4- از مهم ترین اتفاقات دوره دهم ترفیع معاونت سینمایی به سازمان سینمایی بود و در آینده می توانیم برآیند این اتفاق را بیشتر هم ببینیم. در دوره دهم زمان برای تثبیت اتفاقات وجود نداشت و امیدوارم آن ثبات مطلوب برای دوره یازدهم حاصل شود. اتفاق مهمی که در این دوره افتاد، برگزاری جلسه بین شورای عالی سینما با نفر اول اجرایی کشور بود که می توان از آن به عنوان یک اتفاق بی سابقه یاد کرد. ریاست جمهوری باعث اتفاقات خوبی در کشور شد. از جمله بیمه تکمیلی برای اهالی سینما که از مصوبات شورا بود و همچنین آیین نامه اجرایی ماده 139 که اشکالاتی داشت در این جلسات مطرح و اصلاح و نتایج خوبی هم برای ان تصویب شد.
5- به نظرم در دولت جدید هم باید ماهی یک بار جلساتی با رییس جمهور داشته باشیم و این می تواند از مهم ترین برنامه های دولت باشد.
6- در دوره دهم اتفاقات خوبی برای سینما شکل گرفت، اما به خاطر کمبود زمان نتوانست به شکوفایی برسد و امیدوارم در آینده چنین اتفاقی رخ دهد. می شد که ما شهرک و سالن های سینمایی و ... داشته باشیم اما اتفاقاتی از جمله بودجه ها و تحریم و ... باعث شد این اتفاقات خوب محقق نشود، اما در مجموع عملکرد آقای شمقدری را مثبت ارزیابی می کنم. شورای عالی سینما باعث ایجاد امکانات و رفاه به نسبت زیادی برای سینماگران شد و ما شاهد رشد کمی و کیفی تولیدات بودیم. به هر تبدیل معاونت سینمایی به سازمان سینمایی یک حرکت مبارک بود و موازی با آن فعالیت شورای عالی سینما هم نقطه روشن بزرگی به حساب می آید. به نظرم هر دوی اینها در دولت یازدهم برای سینما اهمیت خاصی قائل خواهند بود و از این منظر سینما می تواند به آن نقطه عطفی که منتظر آن است، برسد. اگر سازمان سینمایی بتواند با حفظ استقلال رأسا وارد مشکلات شود و برای حل آنها اقدام داشته باشد، می توانیم به آینده سینما امیدوارتر باشیم. به طور خلاصه همدلی و همگرایی و همفکری و استفاده از همه ظرفیت های موجود برای رسیدن به یک سینمای متعالی نباید به یک قشر و حزب و گروه و تشکل خاص وابسته بود و وجود یک نگاه فراگیرانه الزامی است.
مديريتي كه سمبل بيهنري بود
محمد بهشتي
1ـ به اعتقاد من دولت نهم و دهم يك دستاورد خيلي بزرگ داشت. آن هم اينكه نشان داد همه كارهايي كه عقل سليم ميگويد نبايد انجام شود، او ميتواند انجام دهد و تمام كارهايي كه عقل سليم ميگويد بايد انجام شود، او ميتواند انجام ندهد. ما فرصت آزمون يك چنين مسئلهاي را در هيچ زمان ديگري نداشتيم. دستاورد بزرگ ديگرش اين است كه عليرغم تمام اين كارهايي كه انجام داد، سينما نابود نشد و گويا اين مهم است كه سينما توانايي اين را دارد كه از تمام نادانيها جان سالم به در برد.
2ـ در دوره جديد مردم به تعقل، اعتدال و اصلاحات رأي دادند و بنابراين سايه اينها را بايد در تمام امور از جمله سينما ببينيم.
3ـ طبعاً بايد پيشرفت داشته باشيم. چون در غير اين صورت معنايش اين است كه اشتباهي صورت گرفته.
4ـ حاكميت بيهنري، مديريتي كه سمبل بيهنري بود.
5ـ دولت جديد بايد سراغ فرهيختگان و اهل فرهنگ رود. كسانيكه فرهنگ و مديريت فرهنگي را درك ميكنند.
6ـ ما بايد متوجه شويم كه فرهنگ ورزيدن و آفرينش هنري امري است كه به جامعه و مردم مربوط ميشود، نه به دولت. كار دولت فرهنگ ورزيدن و آفرينش هنري نيست. كار دولت ايجاد تسهيلات و حمايت كردن است و بايد چنين نقشي را عهدهدار شود.
اميدوارم هواي تازه بر عرصه فرهنگ و هنر حاكم شود
علياكبر ثقفي
1ـ دوره دهم كارهاي ناتمام زيادي داريم كه اميدوارم در دوره يازدهم به سرانجام برسند.
2ـ به اعتقاد من هر كسي كه عهدهدار امور دولت ميشود بايد دلسوز فرهنگ و هنر باشد. يعني به موازي مسائل اقتصادي و سياسي، هنر و به خصوص سينما برايش حائز اهميت باشد. به زير ساختها بپردازد و بودجه سينما را افزايش دهد. اميدوارم ايشان حكم يك پدر را براي تمام اهالي فرهنگ و هنر داشته باشند و به مشكلات سينماگران (مسكن، بيمه، بازنشستگي، مشكلات سالنها و...) بپردازند و اگر وعدهاي قبل از انتخابات ميدهد به آن عمل كنند. مضافاً اينكه مدير فرهنگي كه عهدهدار اين مسئوليت ميشود يك وفاق و همدلي بين تمام صنوف هنري ايجاد كند و از تفرقه بپرهيزد و نخواهد از تفرقه به نفع اهداف مسؤولان استفاده كند.
3ـ اميدوارم هواي تازه بر عرصه فرهنگ و هنر حاكم شود و موانع موجود بر سر راه سينماگران برداشته شود.
4ـ از مشكلات عرصه هنر در دولت دهم ميتوان به تبعيض، رابطه، پارتيبازي، رانتخواري و... اشاره كرد. ضمن اينكه حق گروهي از سينماگران كاربلدي كه سالهاست خانهنشين شدهاند و كار نكردهاند هم پايمال شده. اينها كساني هستند كه لياقت دارند و در حال حاضر بيكارند و به نظرم بايد در اين دولت از آنها دلجويي شود. متأسفانه هر كسي از راه رسيد به قولي يقه سينما را گرفت و سينما را نهايتاً نحيف كرد و اميدوارم همان عرقي كه مثلاً به ورزش داريم، به سينما هم داشته باشيم.
5ـ فكر ميكنم صاحبنظران، انديشمندان و نخبگان سينما بايد يك اتاق فكر تشكيل دهند و اجازه دهند رقيب و مخالف هم صحبت كند. بايد تبادل نظر و آسيبشناسي انجام شود. راجع به سالنسازي، فيلمنامه، كارگرداني، بازيگري و... هر كدام جداگانه يك كار گروه بگذارد و درد اين افراد را با تحقيقات ميداني يا علمي پاسخ دهد و بتواند رونقي به اين صنوف دهد. ما نيروهاي مفيدي در سينما داريم كه در حال حاضر گوشهگير شدهاند. دولت جديد ميتواند از اين افراد دعوت كند تا با همدلي به نتايج خوبي برسند.
6ـ بهتر است از سانسور و مميزي زيادي كه دچارش هستيم پرهيز كنيم چون وقتي اجازه دهيم هنرمندان خلاقيت خودشان را داشته باشند، بروز خلاقيتهايشان ميتواند منجر به اتفاقات خوشايندي شود. قرار نيست همه منفي فكر كنند و بعضيها هم ممكن است افكارشان در جهت مثبت باشد. وقتي فيلمي پروانه ساخت ميگيرد، دولت از آن حمايت كند تا پروانه نمايش هم بگيرد. در كل توقع من از رئيسجمهور آينده اين است كه آدمهاي كاربلد در حوزه سينما و حتي از بدنه سينما را بر مسند امور مربوطه بنشاند.
كارشناسان دلسوز استخدام كنيم
بهزاد عبدي
1- نميتوانم كلاً منكر دستاوردهاي دولت دهم باشم اين نوع نگاه كردن به نظر من كمي بيانصافيست، اما فعاليتهاي صورت گرفته در جهت فرهنگ و هنر اثرگذار نبوده.
2- با آمدن آقاي روحاني تغييراتي كه صورت ميگيرد بايد جهتمند در راستاي فرهنگسازي باشد. دولت دهم به اندازهاي كه هزينه كرد فرهنگسازي نكرد، اما دولت يازدهم هزينههايش بايد در جهت فرهنگسازي باشد.
3- احساس ميكنم شاهد پيشرفت در عرصه هنر در دولت يازدهم خواهيم بود.
4- نبود كارشناسان دقيق، هنر كار هزينهبر است، اما اين هزينههايي كه دولت دهم انجام داد را بايد بررسي كنيم ببينم چقدر اثربخش بوده.
5- دولت يازدهم با استخدام كارشناسان دلسوز كه دغدغه فرهنگ و هنر به معناي واقعي كلمه داشته باشند مشكلات را ميتواند برطرف كند.
6- با ايجاد اتاق فكر ميتوانيم توليد فكرهاي جديد در عرصه فرهنگ و هنر كنيم. اين فكر ميتواند تعامل با كشورهاي موفق باشد.
خط مشي آقاي روحاني را نميدانم
انسيه شاهحسيني:
1- همه دولتها كار مفيد براي كشورمان انجام دادند، هر كدام رييسجمهورها به نحوي تلاش كردند. از آقايان رجايي و هاشمي، خاتمي گرفته تا احمدينژاد، لذا معتقدم هيچكس نميتواند تلاشهاي آقاي احمدينژاد را منكر شود.
2- آقاي روحاني را نميشناسم، اما طرفدارانش را ميشناسم. من فكر ميكنم آقاي روحاني موفقيتش را به واسطه آقايان خاتمي و هاشمي كسب كرده... به نظر من هر كسي كه بتواند براي اين مملكت قدمي بردارد چه براي فرهنگ چه براي هنر و چه براي اقتصاد كار مهمي انجام داده.
3- هر رييسجمهور يكي از مهمترين انتخابهايش انتخاب وزير فرهنگ و ارشاد است. بايد ببينيم رييسجمهور چه كسي را به عنوان وزير انتخاب ميكند. پيشرفت فرهنگ و هنر به انتخاب وزير بستگي دارد.
4- نميتوانم قضاوت كنم چون درگير ساخت فيلم در خوزستان بودم.
5- واقعاً نميدانم چون خط مشي آقاي روحاني را نميدانم.
6- به نظر من راجع به اين موضوع صاحبنظران بايد نظر دهند.
خوشحالم كه افتخار باز شدن خانه سينما نصيب اين آقايان نميشود
غلامرضا موسوي:
1ـ با توجه به اينكه آقاي شمقدري كارگردان است و در دولت نهم هم مسائل سينما را رصد ميكرد، شخصاً اميدوار بودم بتوانيم حداقلهايي داشته باشيم و جلو رويم، اما متأسفانه ايشان هيچ برنامهاي در اين زمينه نداشت و اين بيبرنامگي باعث شد كه عملا بخش خصوصي سينماي ايران به تدريج از بين برود و در حال حاضر شاهد ضعيفترين بخش خصوصي در سينماي بعد از انقلاب باشيم. در اين مدت به دليل نداشتن برنامهاي مشخص، توليدات دولتي كه عملاً در هيچ جاي دنيا جواب نداده، بتواند رشد كند، ظاهراً در اين توليدات هدف تنها اين بود كه كار به دوستان و بعضي شركاي پنهان سپرده شود. به هر حال به همين دليل اكنون نظارهگر بدترين شرايط سينما در سالهاي گذشته هستيم.
2ـ از آنجايي كه هميشه نيمه پر ليوان را ميبينم و با توجه به اينكه آقاي روحاني شخصي فرهنگي هستند ( وقتي فيلم «من مادر هستم» جيراني را ديدند نظراتي بسيار حساب شده، فني و دقيق راجع به آن دادند)، اميدوارم وضعيت به سمت مطلوب و كمال پيش رود.
3ـ هر دولتي روي كار بيايد كه نگاهي فرهنگي داشته باشد طبيعتاً نيازمند اين است كه 1ـ وزير ارشاد و رئيس سازمان سينمايياش انساني فرهنگي باشند. نه از آن جماعتي كه مثل حوزههاي هنري فرهنگ را به سياست آلوده كردند. اينها بايد كساني باشند كه فرهنگ را بشناسند. فرهنگ از مقولاتي نيست كه امر ميكنم و دستور ميدهم، پس بايد چنين شود اتفاق بيفتد. فرهنگ را بايد جامع الاطراف نگاه كرد و قاعدتاً كسي كه ميخواهد به اين نگاه برسد بايد آدمي به واقع فرهنگي باشد، نه فرهنگي نما. اگر دوباره آدمي فرهنگي نما در رأس سازمان سينمايي قرار بگيرد، طبيعتاً دچار مشكل ميشويم. مورد ديگر اين است كه طي اين سالها به جاي اينكه مديريت دولتي سينما كوچك شود، عملا با سازمان سينمايي بزرگ شد. به نظرم كسي كه ميآيد بايد بتواند دوباره آن را به شكل كوچكش برگرداند. همانطور كه سازمان مديريت اقتصادي ما دوباره احيا خواهد شد قاعدتاً بايد يك معاونت بسيار مختصر و مفيد وجود داشته باشد كه فقط برنامهريزيها را سياستگذاري كند و خودش دست به توليد نزند. اين توليدات دولتي در حقيقت به خاطر رفقا و بعضي شركاي پنهان است. بايد بخش خصوصي دوباره به ميدان بيايد، وظايف بخش دولتي محدود شود و ادارات ناكارآمدي كه بوجود آمده از بين برود.
4ـ سعي كردن در اصناف شكاف ايجاد كنند. در حال حاضر 13 صنف داريم كه دوپاره هستند يعني رفتند با بعضي از اعضايشان صنفهاي دولتي ايجاد كردند و طبيعتاً اين صنوف با همين دولت هم از بين خواهند رفت. به عبارتي تمامي اين صنفهاي دستساز عملا با دولت جديد رشدي نخواهند داشت. مسئله بعدي خانه سينماست كه بدون هيچ برنامهاي آن را تعطيل كردند. به عبارت ديگر در اثر نداشتن سياست درست و تك رويها خانه سينما بسته شد و البته خوشحالم كه افتخار باز شدنش نصيب اين آقايان نخواهد شد. همچنين نگاهي جناحي همراه با بيبرنامهگي سينماي ايران به بدترين جاي ممكن رسانيد.
5ـ طبيعتاً دولت آتي دو برنامه عاجل بايد داشته باشد و در ضمن كساني بايد مديريت سازمان سينمايي را برعهده بگيرند كه بتوانند با اصناف (نه اصناف دستساز و دولتساز) تعامل داشته باشند. به هر حال يك برنامه كوتاه مدت مورد نياز است كه بتواند سينما را از اين وضعيت بد به سمت ابتداييترين كار، توليد رهنمود كند و همچنين به يك برنامه ميان مدت نيازمنديم كه بتواند چراغ راه آينده سينماي ايران را ترسيم كند و در مجموع ما از اين بيبرنامهگي خلاص شويم.
6ـ به نظرم در رأس تمام امور فرهنگي بايد يك آدم فرهنگي را بگذارد، نه شبه فرهنگي. طبيعتاً انتصاب يك انسان فرهنگي (به شرطي كه از جنس فرهنگ باشد، نه اينكه خود را به فرهنگ چسبانده باشد) وقتي در وزارت ارشاد و معاونت سينمايي قرار بگيرد ميداند كه با هنرمند (اعم از نويسنده، موسيقيدان، سينماگر، روزنامهنگار و...) چطور بايد برخورد كند و طبيعتاً چنين برخورد منطقي ميتواند به دوري جستن از تنشهاي موجود كمك كند. يك مسئول هنري بايد در خدمت هنرمندان باشد و به فكر يك برنامه دراز مدت براي اعتلاي هنر اين كشور باشد.
دولت قدرتمند از يك تشكيلات قدرتمند برخوردار است، نه از يك دوستان قدرتمند
* عليرضا سبط احمدي:
1ـ در شروع حركت براي انتخاب هر دولتي قولها و حرفهاي بسيار خوبي را از رياست جمهوريهاي مختلف ديديم. هر كدام به واسطه اينكه ميخواهند به اهالي فرهنگ و هنر كمك كنند، قول و قرارهايي ميگذارند. به عنوان مثال در همين مناظرهها همه كانديدها به اتفاق ميگفتند فرهنگ و هنر و عليالخصوص سينما را به اهلش واگذار ميكنيم و در واقع سعي ميكنيم از تصديگري پرهيز كنيم. اينها بخشي از شعارهايي بود كه دولت قبلي و حتي قبلتر هم اينها را گفت ولي وقتي به قدرت ميرسند فراموش ميكنند. حتي مقام معظم رهبري هم گفتند كه كانديداها حرفي نزنند كه بعد از يك سال اگر برايشان پخش كنند شرمنده شوند. اميدوارم در دولت بعدي اختياراتي كه مربوط به هنرمندان است به خودشان واگذار شود. متأسفانه در حال حاضر از نظر اقتصادي سفره و معيشت مردم دچار مشكل شده و تا اين مشكل برطرف نشود، صحبت بحث فرهنگي شوخي به نظر ميآيد. در دولت دهم قرار بود مديريتي واحد براي جشنوارهها برگزيده شود ولي متأسفانه يك دوره بيشتر اين تشكيلات پايدار نبود. همچنين فاصله گرفتن از انحصارگرايي دولت اتفاقي بود كه در اوايل دولت دهم خيلي روي آن حرف بود ولي بعد از آن ديديم كه فقط خود ارشاد، سازمان سينمايي و دولت است كه انتخاب ميكند كه به كدام فيلم پول بدهيم و به كدام فيلم پول ندهيم! اتفاق خوشايندي كه در دولت دهم افتاد تشكيل سازمان سينمايي بود كه ميتواند بودجه مستقل داشته باشد و همچنين حركت و آموزش منسجم ولي متأسفانه آن چيزي كه در قول و قرارهاي ابتدايي بود بعداً به نتيجه نرسيد. در دولت دهم قرار بود به فكر معيشت، رفاه، بيمه بيكاري و... باشند كه متأسفانه ماند و اميدوارم در دولت بعدي اين كارها انجام شود.
2ـ بايد ببينيم دقيقاً برنامه ايشان براي سينما چيست. اگر دولت و مديران سياسي جامعه به آدمهاي فرهنگي اعتماد كنند مطمئناً روزهاي خوبي در پيش خواهيم داشت. ما شكل گرفته در نظام جمهوري اسلامي ايران هستيم و يقيناً به هيچ چيزي جز سربلندي كشور و نظاممان فكر نميكنيم. من به عنوان يك سينماگر از رئيس دولت آينده تقاضا دارم كه به ما اعتماد كنند و كار را به خودمان واگذار نمايند و از ما حمايت همه جانبه بعمل آورند. ما فيلمسازان توقع داريم قبل از اينكه فيلمي ساخته شود به اكران، گيشه، بازاريابي خارجي و... فكر شود. در كشورهاي پيشرفته 5ـ4 فيلم به اندازه درآمد نفتي يكسال ما درآمد زاست. چرا ما نميتوانيم! ما كه يكي از 10 كشور صاحب سينما در دنيا هستيم! متأسفانه تا جايي كه سينماي ما جيرهخور دولت است، دولتيها و سياستمدارها بر آن احاطه كنند و بر آن حكومت ميكنند. نبايد اين اتفاق بيفتد. سينما ابزار محكمي است و در خدمت اقتدار كشور اگر به ما اعتماد كنند مطمئناً به اين اقتدار افزوده خواهد شد.
3ـ معتقدم رئيس جمهور بايد بتواند وضعيت اقتصادي جامعه را بهبود ببخشد. اگر وضعيت اقتصادي خوب شود، من به عنوان سينماگر جا براي عرض و اندام در امور اجتماعي دارم و ميتوانم توليدم را در سينما و جاهاي مختلف عرضه كنم. سينما هنري است كه بده بستان اقتصادي دارد كه شامل صنعت، تجارت، درآمدزايي و... است. اگر اين درآمدزايي در سينما وجود نداشته باشد يقيناً نميتواند هنرش را هم به بالندگي و پويايي برساند. سينمايي پوياست كه مخاطب داشته باشد.
4ـ اگر انحصارگرايي را كم ميكردند و به دوستان خودشان كمتر ميپرداختند تمام اهالي سينما دور هم جمع ميشدند. هر كدام از تهيهكنندگان و كارگردانان سينما كه قدرت توليد يك اثر را دارند ميتوانند به اندازه صد تانك جنگي براي هر سياستمداري كار كنند به شرطي كه انحصارگرايي برچيده شود. بخشي از اين انحصارگرايي هم به علت بياعتمادي به اهالي فرهنگ بود. اگر اين بياعتمادي كم شود مسلماً به موفقيت ميرسيم. دولت قدرتمند از يك تشكيلات قدرتمند برخوردار ميشود نه از يك دوستان قدرتمند.
5ـ انحصارگرايي را كنار بگذارد و به توانايي آدمها فكر كنند. همه ما ايراني و زير بيرق جمهوري اسلامي ايران هستيم. هر كسي صاحب عقيده و فكر است ولي در نهايت هدف همگيمان پويايي و قدرتمندي جمهوري اسلامي ايران است. اگر دولت بعدي جداي از سلايق، آدمهاي شايسته را انتخاب كند و بر مسند امور بگذارد قطعاً موفق خواهد شد. مديران اين مملكت بايد براي برنامه دراز مدت فكر كنند.
6ـ من از رئيس جمهور تقاضا دارم كه به ما اهالي سينما و فرهنگ اعتماد كند و بگذارد ما سياستهاي خودمان را تبيين كنيم. مديريت مقتدر، قوي و خارج از انحصارگرايي را بر مسند امور بگذارد. مديريتي را بر سر كار بگذارد كه به جامعه كلان فكر كند نه به آوردن دوستان بر سر كار. به هر فردي بر اساس شايستگي، توانايي و قدرتش اختيار دهد. ما اگر اختيار داشته باشيم، ميتوانيم مسؤوليت پس دهيم.
جهانگير كوثري
1- به نظر من دوره دولت دهم، دورهاي بود كه نگاه خودي و غير خودي در آن بيشتر وجود داشت و اين نگاه در عرصه فرهنگ هم تسري داده شد. اين نگاه ضربهاي مهلك به جوهره جامعه و برداشتي خودخواهانه يك طرفانه براي فرهنگ است.
البته هنرمندان ما كار خودشان را انجام دادند هر چند حركتشان در اين مسير كند بود، اما حركتشان همچون آبي روان جريان داشت.
2- فاصله رفتاري دولت دهم آنقدر عقب و پسگرا بوده كه رييسجمهور جديد به لحاظ فرهنگي قطعاً موقعيت بهتري دارد. اگر رييسجمهور جديد نگاه فرهنگي و مشاوران خوب داشته باشد در اين زمينه موفق عمل ميكند. با شناختي كه از آقاي روحاني دارم و با مشاورهاي خوبي كه در كنار ايشان ميشناسم قطعاً تأثير مثبت خواهند داشت. اينكه چقدر اجازه عمل به برنامههاي ايشان داده شود مهم نيست. قطعاً هر چقدر هم كه از برنامههاي ايشان پياده شود از موقعيت فعلي بهتر خواهد بود اين را بدانيم فرهنگ سالم، اقتصاد سالم به دنبال دارد و باعث ميشود رفتارهاي سياسي ما درست باشد.
3- مطمئنم نگاه آقاي روحاني به هنرمندان خاص و درجه يك خواهد بود و دستاوردهاي مثبت در زمينه هنر شاهد خواهيم بود.
4- خود خواستگي، يك طرفه كردن جاده هنر براي به اصطلاح خوديها.
5- زمينه كار در حال حاضر همچون زمين كشت خوب كه به خرابه تبديل شده احتياج به يك طراحي و هماهنگي درست براي پيشرفت دارد.
6- پيشنهاد من انتخاب وزير ارشاد فرهنگي لايق است. به نظر من بايد وزير فرهنگ و ارشادي بدون عقده با نگاه كلان براي ايران زمين انتخاب كنيم.
اميدوارم رييسجمهور قولهايي كه داده را به خاطر داشته باشد
اميرشهاب رضويان:
1- بدترين اتفاق در دولت دهم بسته شدن خانه سينما بود.
2- ......
3- اميدوارم رييسجمهور منتخب پس از عهدهدار شدن مسؤوليت رياستجمهوري قولهايي را كه داده به خاطر داشته باشد.
4- ......
5- احترام به موجوديت صنوف، واگذاري مسؤوليتهاي دولت در عرصه هنر به صنوف مرتبط، كمك به شكلگيري تشكلهاي جديد.
6- ارتباط مستقيم و بيواسطه با سينماگران، كم كردن مميزيهاي دست و پاگير، واگذاري بخشي از مسؤوليتهاي وزارت ارشاد در عرصه سينما به خانه سينما.
آراي كسب شده تحسين برانگيز است
فرشته طائرپور
باز هم به گفتن همين جمله مختصر اكتفا ميكنم: روند رسيدن به اين آراء يك سناريوي قابل تحسين داشت از همه ابعاد.
بايد ديد وزير ارشاد چه كسي ميشود
عليرضا داودنژاد
1- .......
2- منتظرم ببينم آقاي روحاني چه كسي را وزير ارشاد انتخاب ميكند.
3- با توجه به اينكه آقاي خاتمي از آقاي روحاني حمايت كردند، گرايشات سازندهتري از ايشان شاهد خواهيم بود.
4- ......
5- ......
6- ......
بلاهای سینما در دولت دهم، راهنمای دولت جدید
بهرام دهقان
1- دولت دهم به تاریخ پیوسته است و لزومی نیست در مورد آن صحبت کنیم.
2- به درستی نمی دانم آقای روحانی و دولت اش باید چه کاری انجام دهد. ما امروز همه دارای یک هیجان هستیم و فکر می کنم باید صبر کنیم تا با گذشت زمان، دولت جا بیفتد و بعد اظهار نظر کنیم.
3- اکثر مردم خوشحال هستند و اینطور که پیداست، اتفاق خوبی افتاده، اما باید قدری تأمل کرد تا مدتی بگذرد و بعد ... .
4- بلاهایی که دولت دهم بر سر خانه سینما آورد می تواند به عنوان نمونه های سمبولیک برای همیشه مبنای کار قرار بگیرد، به این معنی که هر کاری که این دولت انجام داد را دولت جدید نباید تکرار کند.
5- باید کار را به دست کاردان بسپارد.
6- زمانی که سیف ا... داد آمد تعامل خوبی بین اصناف و دولت برقرار شد و امیدوارم باز هم این اتفاق رخ دهد.
تاریخ: یک شنبه 26 خرداد 1392برچسب:
انتخابات ,
دکتر حسن روحانی ,
ریاست جمهوری ,
منتخب ,
نتایج ,
روحانی ,
حسن روحانی ,
سینما ,
فرهنگ ,
هنر ,
دولت یازدهم ,
علیرضا رئیسیان ,
محمد علی سجادی ,
فرزاد موتمن ,
علیرضا زرین دست ,
ابوالحسن داوودی ,
پوران درخشنده ,
محمد آفریده ,
محمد رضا ورزی ,
محمد سریر ,
محسن علی اکبری ,
محمد بهشتی ,
علی لکبر ثقفی ,
بهزاد عبدی ,
انسیه شاه حسینی ,
غلامرضا موسوی ,
علیرضا سبط احمدی ,
جهانگیر کوثری ,
امیر شهاب رضویان ,
فرشته طائر پور ,
علیرضا داوود نژاد ,
داود نژاد ,
بهرام دهقان,
ديدگاههاي نامزدهاي رياست جمهوري درباره سينما
گروه سينماي ايران - نامزدهاي يازدهمين دوره رياست جمهوري در مناظره فرهنگي اجتماعي ديدگاههاي خود درخصوص سينما را نيز بيان كرد. عارف و روحاني از بسته شدن خانه سينما انتقاد كردند. سعيد جليلي فيلم «تنهاي تنهاي تنها» را موثرتر از مذاكرات هستهاي خود دانست و قاليباف هم به حمايت شهرداري از خانه سينما اشاره كرد.
عارف : از اسکار فرهادی نتوانستیم از حداکثر استفاده را کنیم
محمد رضا عارف کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری با تاکید بر ضرورت استفاده از دیپلماسی فرهنگی برای تقویت روابط با جهان ، از عدم بهره گیری کشور از فرصت جایزه اسکار اصغر فرهادی انتقاد کرد.
در بخشی از مناظره فرهنگی اجتماعی 8 کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری که از شبکه یک سیما پخش شد محمدرضا عارف یکی از کاندیداها با اشاره به اظهارات سعید جلیلی در این مناظره که فیلم آرگو را مصداق استفاده سیاسی دولت آمریکا از فرهنگ خوانده بود گفت : استفاده از فرصتها در فرهنگ عنصر کلیدی است . من باید به جایزه اسکار اصغر فرهادی اشاره کنم که متاسفانه نتوانستیم از این فرصت حداکثر استفاده را کنیم البته فرهادی در هنگام دریافت جایزه پیام صلح ما را فرستاد.
عارف تاکید کرد: باید از دیپلماسی فرهنگی برای تقویت روابطمان استفاده کنیم.
جليلي : سازنده «تنهای تنها تنها» بهتر از من از حقوق هستهای کشورمان دفاع کرده بود
سعید جلیلی نيز در مناظره فرهنگی با اشاره به تاثیر سینما عنوان کرد که در آستانه سفر به آبماتی یک جوان بوشهری را دیدم که با ساخت یک فیلم سینمایی بهتر از من از حقوق هستهای کشورمان دفاع کرده بود.
به گزارش مهر، سعید جلیلی یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در مناظره فرهنگی درباره تاثیر ساخت فیلم در جامعه عنوان کرد: هالیوود با ساخت فیلم های «آرگو»، «سی دقیقه نیمه شب» و «لینکلن» توانست سیاستهای خود را نشان دهد.
دبیر شورای امینت ملی تاکید کرد: رئیس جمهور باید بتواند از ظرفیت های هنری استفاده و به آن توجه کند چون بسیار تاثیرگذار است.
وی همچنین با اشاره به تاثیر فیلم های سینمای ایران در جهان افزود: یک جوان بوشهری 30 ساله توانست با ساختن فیلم «تنهای تنها تنها» بهتر از من از حقوق هسته ای دفاع کند. سریال ها و فیلم هایی چون «حضرت یوسف (ع)»، «حضرت مریم(س)» و «رنگ خدا» توانستند راه خودشان را در جهان باز کنند.
جلیلی از جمله نامزدهایی بود که تا این لحظه به طور مصداقی با اشاره به عناوین فیلمها درباره سینما صحبت کرد.
غرضی: اگر بخواهیم فیلمها را به جامعه تزریق کنیم، میشود زمان مشروطه و رضاخان
محمد غرضی ديگر نامزد دوره یازدهم ریاست جمهوری عنوان کرد: سینما و دیگر رسانه ها باید صاحب تشکلهای مردمنهاد شوند. به گزارش مهر، سید محمد غرضی در بخشی از صحبتهایش در مناظره فرهنگی درباره رئوس برنامه های فرهنگیاش گفت: تمام صاحبان مراکزی همچون سینما و رسانههای دیگر باید یک تشکل مردمنهاد مناسب تاسیس کنند و در آن روابط خود را با جامعه تعریف و تعاملشان را با دولت مشخص کنند.
وی افزود: فرهنگ بخشی نیست که فکر کنیم می توان از طریق حکومت بخشی آن را اداره کنیم. هنر وقتی موفق می شود که ارتقا فرهنگی پیدا کند. باید بدانیم که هنر زیر سلطه فرهنگ است.
غرضی ادامه داد: اگر بخواهیم فیلمها را به جامعه تزریق کنیم، می شود زمان مشروطه و رضا خان و محکوم به شکست است.
قاليباف : شهرداری تهران بیشترین حمایت را از خانه هنرمندان و خانه سینما دارد
محمدباقر قالیباف در مناظره فرهنگی با اشاره به تغییر عملکرد شهرداری از یک نهاد صرفا خدماتی به یک نهاد فرهنگی و اجتماعی گفت: شهرداری تهران بیشترین حمایت را از خانه هنرمندان و خانه سینما دارد.
قالیباف نامزد یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در مناظره فرهنگی و اجتماعی انتخابات ریاست جمهوری توجه به منزلت انسانی را امری بسیار مهم دانست و در این راه سرمایه اصلی دولت را نیروی انسانی، مساجد، حوزههای علمی و هنرمندان اعلام کرد. وی در بخشی از سخنانش که پاسخ به نقد نامزدهای دیگر نسبت به برنامههای خود بود یادآور شد: ما در شهرداری به مردم احترام گذاشته و اگر پلی می سازیم یا پیاده رویی را بازسازی می کنیم زمان پایان کار و پروژه را اعلام می کنیم.
وی همچنین یادآور شد: ما با برنامه ریزی و عملکردی که داشتیم شهرداری را از یک نهاد صرفا خدماتی به نهاد فرهنگی و اجتماعی تبدیل کردیم. شهرداری در حال حاضر بیشترین حمایت را از خانه هنرمندان ایران و خانه سینما دارد.
رضایی: چرا تا چیزی گل میکند دولت دخالت میکند و وضع را بدتر میکند؟
محسن رضایی یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در مناظره فرهنگی که هم اکنون در حال پخش است، تاکید کرد: باید مدیریت فرهنگ و سینما را به دست فرهنگیان بسپاریم.
رضایی گفت: رفتار دولتمردان با فرهنگ و هنر نامناسب است. اصولا دولت ها در سینما و فرهنگ و ورزش چه می خواهند؟
وی افزود: چرا تا چیزی گل می کند آنها دخالت می کنند و وضع را بدتر می کنند؟ باید فرهنگ و سینما را به فرهنگیان بدهیم.
این نامزد انتخابات ریاست جمهوری در نخستین سخنان خود در این مناظره فرهنگی به کلیت مباحث و فضای فرهنگی پرداخت و از بین هنرها به سینما در قالب این دو جمله اشاره کرد. البته وی در بخش دیگر صحبتهایش به بحث معماری اسلامی پرداخت.
محسن رضایی همچنین در این مناظره فرهنگی گفت: معماری اسلامی ایرانی از کشور رخت بربسته است.
دیدگاه روحانی و عارف درباره خانه سینما و تعطیلی آن
محمدرضا عارف در صحبتهای خود درباره وضعیت فرهنگی تاکید کرد که باید به فیلمسازان اعتماد کرد تا بتوانند بدون ترس و دلهره به خلق اثر بپردازند.
عارف در میان صحبتهای خود در مناظره فرهنگی که در حال پخش از شبکه یک سیما است چندین بار به تعطیلی خانه سینما اشاره و همچنین به رفع موانع جلوگیری از نمایش فیلم ها تاکید کرد.
وی در همین زمینه توضیح داد: ما در منطقه بالاترین میزان تولید فیلم را داریم. این حق اهالی فرهنگ و هنر است که فعالیت خود را به راحتی در کشور انجام دهند نباید به حق فعالیت آنها به عنوان یک امتیازی که به آنها واگذار شده است، نگاه کرد. جلوگیری از نمایش فیلم ها و بحث تعطیلی خانه سینما از جمله مشکلاتی است که در اثر همین نگاه ایجاد شده است.
محمدرضا عارف از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در مناظره فرهنگی در نقد و بررسی صحبتهای حجت الاسلام حسن روحانی دیگر نامزد انتخابات درباره تمرکززدایی از فعالیت های فرهنگی با اشاره به مساله تعطیلی خانه سینما گفت: فعالیت فرهنگی هنری یک حق است نه یک امتیاز ولی از آنجا که این امر به عنوان حق هنرمندان تلقی نمیشود اختلافهایی چون اختلاف وزارت ارشاد با خانه سینما به تعطیلی این نهاد صنفی منجر شد.
وی افزود: باید تلاش شود نهادهای صنفی بتوانند در چارچوب قانون فعالیت کنند.
همچنین روحانی نیز در تایید صحبتهای عارف تاکید کرد: باید نظامهای صنفی تشکل رسمی داشته باشند. از این رو قانون باید شفاف باشد تا نهادها بتوانند فعالیت خود را ادامه دهند.
عارف ادامه داد: ما باید به اهالی فرهنگ و هنر اعتماد کنیم. وقتی ما به هنرمندان و فیلمسازان پروانه می دهیم باید بتوانند به راحتی خلق اثر کنند. متاسفانه تعداد تولید فیلم ها در حد ظرفیت کشور نیست چراکه کارگردانان ما برای خلق اثر ترس و دلهره دارند. باید قوانین شفاف توسط خبره ها در قالب نظام صنفی تدوین و اجرایی شود.
وی در پایان تاکید کرد: با این رویکرد جدید قطعا میتوانیم خلق اثر کنیم. چرا باید یک فیلم به دلیل 5 درصد اختلاف نظر اجازه نمایش ندهیم؟ با این شرایط جوانان ما به کجا می روند. آیا مخاطب فیلم های خارجی و شبکههای ماهواره ای نخواهند شد؟
تاریخ: شنبه 18 خرداد 1392برچسب:
انتخابات ,
انتخابات 92 ,
انتخابات ریاست جمهوری ,
فتنه 92 ,
سینما ,
فرهنگ ,
مناظره ,
اجتماعی ,
هنری ,
هنرمندان ,
اصغر فرهادی ,
اسکار ,
محمد رضا عارف ,
سعید جلیلی ,
تنهای تنهای تنها ,
آرگو ,
سید محمد غرضی ,
محمد باقر قالیباف ,
حسن روحانی ,
دکتر حسن روحانی ,
خانه سینما,
جام فرهنگی:
امین حیایی درباره پوشش معلم ها گفت: همان طور که می دانید من قبلا معلم بودم و زمانی که ما معلم بودیم پوشش معلم ها هم مانند بچه ها مثل هم بود، منظورم این نیست که مانند دانش آموزان پوشش فرم داشتند اما تقریبا همه می دانستند که مجاز هستند چه نوع لباسی را بپوشند.
بازیگر سریال "کلاه پهلوی" ادامه داد: معلم الگوی شاگردان است چه به لحاظ پوششی و چه به لحاظ اخلاقی بنابراین یک معلم مسئول است که در پوشیدن لباس دقت لازم را انجام دهد تا بتواند به شاگردانش درست لباس پوشیدن را بیاموزد.
حیایی اضافه کرد: لباسی که ما بر تن می کنیم نشان دهنده فرهنگ ما است، فرهنگ ایرانی هم به اندازه کافی غنی است پس بنابراین نیازی نداریم از کشورهای بیگانه به ما برای پوشیدن خط داده شود.
او در پایان نوع پوشش معلم ها را بسیار حائز اهمیت دانست و گفت: یک معلم با نوع لباسی که به تن می کند به شاگردانش می آموزد که باید وقار و متانت و همچنین فرهنگ ایرانی را در نوع پوشش رعایت کنند.
دهنمکی در گفتوگو با مشرق مطرح کرد؛
ویژگی انقلاب همین بود؛ تحمل همدیگر! تحمل نیروهای جدید و انقلابی سخت بود. خیلی از بچههایی که از حوزه هنری وارد سینما شدند شبیه همین سینماییها شدند.
گروه فرهنگی مشرق - اوایل دهه هفتاد، درست در اوج تنشهای سیاسی بعد از جنگ، مسعود ده نمکی که ظاهرا از "انصار حزب الله" بدلیل اختلافاتی جدا شده بود؛ با یک تیم آماتور در طبقه سوم پاساژ معروف «مهستان» اولین شماره هفتهنامه «شلمچه» را منتشر کرد.
«شلمچه» خیلی زود به پرفروشترین هفته نامه ایران تبدیل شد. هرچند ده نمکی این روزها به عملکرد رسانه به شدت انتقاد می کند اما در آن سالها یکی از علل به چشم آمدن "شلمچه" کار کردن خبرهای حاشیهای و جنجالی بود که معمولا در سایر رسانهها به آن اشاره نمیشد.
دهنمکی در سالهای پایانی دولت اصلاحات با روزنامهنگاری خداحافظی کرد و قدم در وادی فیلمسازی گذاشت. این فارغ التحصیل علوم سیاسی از دانشگاه آزاد در سال ۸۲ مستندی را ساخت که باز هم انفجار خبری را به همراه داشت. «فقر و فحشا» اولین فیلم دهنمکی بود که به آسیبهای اجتماعی دختران در جامعه میپرداخت. مدت زیادی از تولید فیلم نگذشته بود که سیدیهای قاچاق آن دست به دست میان مردم گشت و کمتر کسی پیدا میشد که اثر فیلمساز نوپای آن زمان را ندیده باشد.
بیش از یک سال از انتشار «فقر و فحشا» نگذشته بود که این فیلمساز جنجالی این بار در مستندی دیگر با نام «کدام استقلال؟! کدام پیروزی؟!» به آسیبشناسی شهرآورد پایتخت پرداخت اما این فیلم که با تأخیر دو ساله و در سال ۸۵ در وبلاگ شخصیاش به نمایش گذاشته شد، هرگز نتوانست موفقیت فقر و فحشا را تکرار کند تا اینکه سال ۸۶ رسید که میتوان آن را به جرئت سال دهنمکی در عرصه سینما نامگذاری کرد؛ سالی که در آن اخراجیها به عنوان اکران نوروزی بر پرده سینماها نشست و با فروشی رؤیایی لقب پرفروشترین فیلم تاریخ سینما را به خود اختصاص داد.
زمانی که دهنمکی مشغول تولید «اخراجیها ۱» بود، شاید خوشبینترین طرفدار او هم این فکر را نمیکرد که این فیلم به پرفروشترین فیلم سال تبدیل شود، چه رسد به پرفروشترین فیلم تاریخ سینما! دهنمکی در این فیلم تصویر کلیشهای از رزمندهها را تغییر داد و از چاشنی طنز نیز در این میان بهره برد.
او پس از آن موفقیت با وجود توصیه افرادی مانند ابراهیم حاتمی کیا مبنی بر توقف تولید قسمتهای بعدی اخراجی ها به فکر تولید قسمت بعدی «اخراجیها» افتاد که در آن راستا در سال ۸۷ «اخراجیها ۲» تولید شد و بهار ۸۹ بر پرده سینماها رفت، اما با توجه به ضعفهای عمده فروش خوبی داشت. سال ۸۹ هم سال تولید «اخراجیها۳» برگرفته از اتفاقات انتخابات ۸۸ بود که در اکران نوروزی سال ۹۰ باز هم توانست رکورد فروش را بشکند، البته دهنمکی در عرصه تلویزیون هم بیکار ننشست و با تولید سریال «دارا و ندار»، در نوروز ۸۹ بر آنتن شبکه ۵ سیما رفت.
با مشکل و مشقت بسیاری که از گفتن آن میگذریم، روبرویش نشستیم تا پاسخ سوالاتمان را از او بشنویم. هرچند به برخی از سوالات پاسخ نداد اما امیدواریم ماحصل گفتگوی با این کارگردان که از تولد او در اهر اکنون 44 سال می گذرد مقبول نظر خوانندگان افتد.
***آقای ده نمکی قبلا گفته بودید به خاطر ابهامات در عرصه خبر و روزنامه نگاری از این حرفه خداحافظی کردید و وارد هنر شدید. جای دیگری هم گفتید که: "علت موفقیت من برای منتقدین مغفول است و اینها بروند پیگیری کنند هر وقت توانستند علت موفقیتم در روزنامه نگاری را بفهمند، می توانند راز موفقیتم در حوزه فیلمسازی را هم درک کنند." شما واقعاً به خاطر آلوده بودن فضای روزنامه نگاری به عرصه فیلم سازی روی آوردید؟
چون پای یک سری اعتقادات وسط می آید، طرح آنها بعضاً در دنیای امروز به هجو و تمسخر گرفته می شود. یعنی آدم با اهلش باید این حرف ها را بزند. خب قطعا مخاطبان شما هم آدم های یک دستی نیستند. به خاطر همین ترجیح می دهم که این باورهایم محترم باشد تا این که مثلاً مورد هجو واقع شود. اما در چند دلیل اگر بخواهم خلاصه کنم، این را می گویم که ما در جنگ یاد گرفتیم جای خالی را پر کنیم. یعنی مثلاً در ستون که به خط می شدیم برای این که گردان منظم شود می گفتند جای خالی را پر کنید و هر کسی یک قدم جلو می آمد. مثل نماز جماعت که می گفتند هر کسی بیاید جلو تا صف ها تشکیل شود. من در زندگی فرهنگی اجتماعی خودم سعی کردم که جای خالی را پر کنم. اگر احساس کردم که کسان دیگری هستند که آن جا را پر کنند به قول امروزی ها مدیوم را عوض کردم و رفتم سر یک کار دیگری و هیچ تعصبی برای نگه داشتن آن جایگاه ندارم.
یک اعتقادی هم دارم که الان زنگ حساب نیست؛ زنگ کار است! این که چه کسی این کار را انجام داده است و چه کسی شروع کننده و پایه گذار بوده است، این ها هیچ کدام در این دنیا عاقبت ندارد. کسی که بخواهد یک مروری منصفانه به گذشته داشته باشد مثلاً سال های 67 به بعد که جنگ تمام شد می بینیم در آن فعالیت های اجتماعی که به نوعی بچه حزب اللهی ها داشتند مسیر سال 64 را می رفتند ما با یک طیفی از بچه ها کار را شروع کردیم و در جمع توانستیم قانع شان کنیم که به جای نقد ملت به سمت نقد دولت بروند. شاید اگر مثلاً امثال حاجی بخشی در خیابان به مردم فقط گیر می دادند این قدر مورد حمله واقع نمی شدند. ولی وقتی رفتند به سمت دولتمردان و حاکمان و سیاست های فرهنگی و غیره دیگر این کارشان رسانه ای شد و به نوعی فحش خور سیاسی پیدا کرد.
این کارهای ما از 67 تا 73 بدون عنوان و تشکیلات بود. ولی وقتی یک سری دیگر آمدند وسط و در این جریان قرار گرفتند و مدعی راهبری آن شدند، من مسیر خودم را عوض کردم و رفتم نشریه شلمچه را راه انداختم. آن موقع که نه یادواره شهدا و از این چیزها بود، شلمچه میلیون ها پوستر و سررسید شهدا را منتشر می کرد. فیلم های روایت فتح فقط در آرشیو تلویزیون پیدا می شد ولی تنها جایی که این ها را البته با نازل ترین کیفیت ارائه میداد شلمچه بود. شلمچه با آن گفتمان تکثیر شد و مدتی بعد نشریات دیگری آمدند و مثل آن کار کردند.
یا مثلا در مورد "جبهه" من حتی گفتمانم را عوض کردم، یعنی بحث جنگ و فقر و غنا با یک ادبیات دیگری و به نوعی منازعه سیاسی مطرح شد. وقتی "جبهه" را هم تعطیل کردند، من به این نتیجه رسیدم که آقا سیستم نمی خواهد من در این کشور نشریه داشته باشم و الا الزامی ندارد که شلمچه را چپی ها ببندند و جبهه را قوه قضاییه ببندد. قوه قضاییه برای اثبات بی طرفی خودش می توانست خیلی از نشریات دیگر را ببندد. من جدل نکردم برای ماندن. علی رغم این که حجت هم داشتم که کارم درست است.
***علاقه هم داشتید؟
اگر کسی بدون علاقه به کاری بپردازد به نظر من آن کارش از لحاظ کیفی و کمی درست درنمی آید. جبهه هم مثل شلمچه تاثیر خودش را گذاشت. در همان دوران آقای دولابی یک جمله ای داشت می گفت سعی کنید خبر باشید نه خبرنویس. یعنی خبر نوشتن یک سطحی از کار است، موضوع خبر شدن یک سطح دیگری از کار است. به هر حال من تمام تلاشم این بود که در اوج کار ژورنالیستی ام ژورنالیست من را با خودش نبرد. یادم است که یکی از این سران اصلاح طلب پرسیده بودند نشریه مستقل چیست؟ گفته بود که دوتاست، گفتند چه کسی؟ گفته بود یکی ما و یکی هم دشمن ما.
منظورش شلمچه بود که وابسته به نهادها و این تشکیلات نبود و با بودجه شخصی یعنی با تیراژ خودش است اداره می شد. یا مثلاً یک روز پروفسور مولانا آمد نشریه جبهه من یادم است که نمی شناختمش، چون اصلا با عالم روزنامه نگاری سنخیتی نداشت و وقتی هم که نشناختمش ناراحت شد. احساس کرد که بالاخره این کسی که روزنامه دارد و در چند تا حوزه کار کرده چطور مولانا را نمی شناسد.
گفت من آمدم بپرسم که شما این درس را کجا خوانده اید. گفتم درس چه؟ گفت درس ژورنالیستی. گفتم من جایی نخواندم. گفت آخر این یک سبک است. در شلمچه و جبهه نوع خبرنویسی تان و نوع تیترها و نوع محتوای مطالب، آن بحث یک سطح خبر و ستون های خاص و تک و پاتک و همه چیز با هم هماهنگ و مرتبط بود. در بلوک شرق شما دوره این دروس را دیدید؟ گفتم که نه خیلی هایش اکتسابی است.
در آن دوران تیتر نشریه از آن دغدغه هایی بود که تا یک نشریه نداشته باشد انگار یک پایش لنگ است. مثلاً نشریه ها شنبه ها منتشر می شد ما از دوشنبه مصیبت تیتر شنبه را داشتیم که خدایا یک کسی پیدا شود دزدی کند و اختلاس کند، یک مثلا گافی بدهد که تیتر یک ما جور شود. یک شب خواب دیدم که میلیون ها نفر مردم دارند می دوند با لباس سفید. بعد به یکی گفتم چه شده است؟ طرف گفت قیامت شده است و محشر قیامت است. که من همان موقع گفتم خب! تیترمان درآمد. تیتر می زنیم قیامت شد! صبح که بلند شدم گفتم که ببین تو در خوابت، در دینت و حتی در قیامت هم در فکر روزنامه نگاری هستی. این یعنی همان که ژورنالیسم دارد تو را با خودش می برد. چه بسا حتی از موضع حق باشد. من آن هفته یادم است که نشریه را منتشر کردیم ولی تیتر نزدیم. فقط یک عکس بزرگ صفحه اول زدم.
بعد از مدتی و وقتی بیشتر رسانه های اصلاح طلب تعطیل شدند، دیگر این حوزه را بی رقیب می دیدم. دیدم بقیه کارها را دیگران هم می توانند انجام دهند. نشریات دیگری راه افتاده بود. متوجه شدم که از این به بعد احتیاج به نقد درون گفتمانی داریم. نقد از درون. مثلاً در "صبح دوکوهه " ما این کار را شروع کردیم. با این رویکرد که حالا بچه حزب اللهی ها احتیاج دارند خودشان را نقد کنند. با دشمنان همین بچه حزب اللهی ها مصاحبه می گرفتیم و می پرسیدیم نقدتان به جریان حزب اللهی چه هست؟ در اصول گرایی؟
خیلی ها برنمی تابیدند یک چنین مسائلی را. به هر حال گفتمان سازی شلمچه و جبهه و حالا صبح و دوکوهه، کار خودش را کرد. یعنی این که من احساس کردم آن جای خالی دیگر پر شده است و من باید کار دیگری انجام بدهم که جایش نیست. بعد دیدم اکثر نقدمان به سمت رسانه های دیداری و شنیداری است.
"پست من" در یک دوره ای رسانه خودش را به سه مقطع فرهنگ شفاهی، نوشتاری و دیداری-شنیداری تقسیم می کند. علت موفقیت این کارشان هم این بود که برای آن ها هر سه دوره هم پوشانی دارد. یعنی مخاطب، هم نشریات شان را میخواند هم فیلم هایشان را می بینند. مثلاً سینمای شان همان تعداد مخاطب دارد که روزنامه ها دارند.
اما این جا از سال 79 به بعد ریزش شدید نشریات مکتوب و رویش جدید در فضای مجازی را شاهد بودیم. به تعبیری مفت حرف زدن باب شد. یعنی هزینه ندارد دیگر، سایت است. مثل نشریه هزینه ندارد که هر شماره اش میلیون ها تومان خرج بردارد و منتظر باشید که برگردد. چون دیگر مسئولیت ندارد خیلی.. حالا بعدها آرام آرام قانونمند شد. حالا به شما برمی خورد چون خودتان در سایت کار می کنید. ولی همه این ها یک طوری من را مجاب کرد که دینداری و اخلاق مداری در این حوزه سخت است.
هم در فضای سایبری و هم نشریه، یعنی یک طوری می شود که مجبور می شوی برای مستقل بودن، تیراژ نشریه ات را حفظ کنی. آن جنجال و آن تیتر را باید همه اش را داشته باشید. نداشته باشید از بین می روید. مثل بقیه نشریات دولتی نیست که حالا کسی این را نخرید نخرید، همه را بگیرند خمیر کنند. برای شان مهم نیست. ولی کسی که با پول جیبش دارد نشریه در می آورد مجبور است. به هر حال ترجیح دادم به جای این که عاقبتم را خراب کنم. بگذارم به بقیه دوستان این کار را می کنند.
*** بقیه عاقبت شان خراب شود؟
نه بقیه چون دغدغه تیراژ و این ها را ندارند، شاید راحت تر بتوانند این کار را انجام دهند.
*** چون مستقل نیستند؟
حالا اتهام مستقل نبودن نمی زنم. وظیفه نظام است که بیاید یک چنین نشریه ای را راه اندازی کند در ارتباط با شهدا و جنگ و از این حرف ها یا در خصوص حتی مطالبات انقلاب. وظیفه شان این است که از این ها را حمایت کنند. من نمی توانستم و بلد نبودم که تعامل ایجاد کنم با نهادها و این ها. چون سبک حرف زدن من هم تعامل را برنمی تابید. یعنی وقتی که می رفتی سمت تعامل باید در نقد کوتاه می آمدی. به خاطر همین به نوعی جای خالی دیگری را پیدا کردم که آن هم سینما بود.
***با کسی مشورت کردید برای ورود به سینما؟
نه. برای نشریه هم که مشورت کردم با پیش کسوتان این حوزه همه شان می گفتند که وارد نشو. با سینما هم که با یکی دو نفر کارگردانان سرشناس سینمای دفاع مقدس مشورت کردم گفتند که وارد نشو.
***احساس تکلیف کردید؟
نه اسمش را می گذارم پر کردن جای خالی. چون احساس تکلیف زیاد در انتخابات شنیده شده است. به نوعی دارد طنز می شود این احساس وظیفه.
***شما چهار فیلم ساختید و همه آنها هم پر فروش بود و با مردم خیلی ارتباط برقرار کرده است. علت این استقبال چیست؟
یک روز آقای صفار در پشت صحنه اخراجی های یک برای بازیگران حرف می زد. آن جا گفت که شما نمی دانید ده نمکی چه گردنه هایی را رد کرده است. هر کسی جای این بود تا به حال بارها جان و آبرویش را داده بود و به هلاکت رسیده بود. حالا که رسیده است به سینما و این ها. من به هیچ کدام از این ها به چشم هدف نگاه نمی کنم، فقط به شکل وسیله مبارزه نگاه می کنم. حالا دیگر این حرف های روشنفکری است که می گویند، سینما وسیله نیست و خودش هدف است یا هنر برای هنر است و از این حرف ها. من هیچ کدام از این ها را قبول ندارم. گرچه هر کدام ابعاد و ظرافت ها و پیچیدگی های خودش را دارد. من می گویم روزنامه نگاری، یعنی همان تذکری که شهید آوینی می داد. "مراقب باشید ژورنالیزم شما را با خودش نبرد."
روزنامه نگاری مثل دوچرخه سواری است که اگر آدم ترمز نداشت می تواند پاهایش را بگذارد زمین و نگه دارد. اما سینما مثل تریلی است. اگر در گردنه ها بلد نباشید دنده معکوس بدهید و دنده عوض کنید. تریلی است که شما را با خودش می برد.
***در زمانی که نشریه داشتید، شده بود که یک کار اشتباهی کرده باشید که الان که برمی گردید نگاه می کنید دوست داشته باشید دیگر آن اشتباه را نکنید. چیزی یادتان می آید؟
در نشریه می گویند مسئولیت انتشار یک مطلب با مدیرمسئول است. به نظر من آن جایی که اعتماد می کردم به بعضی ها بابت مطالبی که در نشریه من منتشر می کردند، بعضی جاهایش اشتباه بود.
این که میخواهم تعریف کنم از حرف های افشاگرانه است. یکی از منتقدان دوآتشه امروز ما که هر بار هر جا می رسد مثلاً علیه فیلم بنده و نشریاتم موضع می گیرد در شورای چی چی تلویزیون است و فیلم نامه های ما را رد می کند ، من یادم می آید یک نشریه ای داشت که در آن عکس هنرپیشه های آن چنانی را می زد. بعد یکی دو نفر از بچه های نشریه ما بودند که یک زمانی این منتقد سینمایی معلم قرآن شان بود. اینها برداشتند با اسم مستعار به طرف حمله کردند که تو که این قدر ما را به خاطر پوشیدن لباس آستین کوتاه محکوم می کردی و برخورد تند می کردی، حالا چرا خودت از این طرف بام افتاده ای و عکس هنرپیشه ها را صفحه اولت چاپ می کنی؟
یعنی این گذشته معلم قرآنی بودن و اصول گرا بودن طرف را حالا به شدت تحقیرآمیز به رخش می کشیدند. ولی مسئولیت انتشارش با ما بود. و طرف هنوز نمیداند این هجمه ها را همان شاگردان خودش به او وارد آوردند که امروز در جبهه مقابل من قرار دارند و پز روشنفکری می گیرند. فکر می کنم درستش این است که چیزی را که اعتقاد دارم خودم بنویسم و ادبیاتی که اعتقاد دارم خودم بنویسم و جوابگوی آن هم باشم.
یادم می آید که سرویس سینمایی ما یک کسی بود که در مورد یکی از بازیگران زن سینما که بعداً اتفاقاً در فیلم خودم هم بازی کرد. کاریکاتور کشیده بود. یک خبر غلطی را دستمایه یک کاریکاتور کرده بود که بعدها که من این آدم را شناختم، دیدم اصلاً شخصیت این آدم آن چیزی نبود که نویسنده ما آن کاریکاتور را کشیده بود برایش. این اعتماد یک جاهایی به نظر من نافی مسئولیت نیست.
***انتخابات نزدیک است. شما برای کاندیدایی فیلم تبلیغاتی می سازید؟
ما بلد هستیم بیشتر در نقد آدم ها فیلم بسازیم نه به نفع شان. یعنی کار ما نقد است. نه تعریف از آدم ها. یعنی به نوعی پاچه خواری بلد نیستیم.
***یعنی اگر به شما پیشنهاد بدهند قبول نمی کنید؟
چندتایی از دوستان پیشنهاد داده اند. در همه انتخابات ما پیشنهاد داشتیم. برای همین دوره تا حالا سه پیشنهاد داشتم.
***کدام یکی از کاندیداهای انتخاباتی فیلم تان را دیده اند؟
تقریبا همه شان.
***واکنش شان چه بوده است؟
همه شان تقریبا نظر مثبت داشتند.
***یعنی همه این بیست نفر؟
این هایی که معروف هستند ما مدنظرمان هست. آن کسانی که می دانیم اصلی تر هستند در آن مقطعی که فیلم اکران شد، اکثراً همه شان آمدند دیدند.
***واکنشی که جالب توجه باشد خاطرتان نیست؟
جالبی اش همین است که همه آدمهایی که بیرون این قدر تفاوت سلیقه دارند در رسانه ها، پای فیلم و آن حرف ها، نه به خاطر برخورد رسانه ای اش بلکه به خاطر آن پیام فیلم کنار هم یک موضع مشترک داشتند، مثل مردم. مردم هم الان در سینماها همین طور هستند. شما بروید در پایین شهر، یا در سینما شکوفه، بروید نزدیک خیابان ایران و ... ببینید تیپ های مذهبی سینمای ما که هیچ وقت عمراً پای شان به سینما نمی رسد دارند می روند. از آن طرف هم در بالای شهر همین اتفاق دارد می افتد.
***ما شنیده ایم که بعضی ها آمده اند فیلم شما را دیده اند خیلی خوش شان آمده است. مثل آقای ضرغامی، مثل آقای قالیباف، مثل حاج قاسم سلیمانی، مثل آقای احمدی نژاد، شما خودتان دعوت شان کردید یا خودشان آمدند؟
به هر حال یک بخشی از کار این ها فیلم دیدن است. در حوزه فرهنگ چون نظر از آن ها می خواهند در شوراهای خاص، کارشان این است. حالا بعضی ها هم دعوت بودند. دعوت که نه، گفتم که ببینید فیلم را چون دارد حاشیه می شود، ببینند حداقل به چه چیزی می خواهند اظهار نظر کنند.
***مثلاً آقای احمدی نژاد واکنشش چه بود؟ رسانه ها البته بعضی های شان زدند اما می خواهیم از زبان خود شما گفته شود.
قرار بود رسانه ای نشود.
***حالا که شد.
ایشان هم می گفتند که پیاز داغش زیاد است. بخش اول فیلم را می گفت. ولی می گفت که کلیت فیلم خیلی خوب است و به نفع اخلاق و روحانیت است. ولی به هر حال نقد هم داشتند. تقریباً همه کسانی که دیدند حالا بعضی ها این نقد را هم وارد نکردند و کلاً تأیید کردند.

***از آقای ضرغامی شنیدیم گفتند که در این سی سالی که فیلم ساخته شده است، این بهترین فیلمی بود که راجع به روحانیت و در دفاع از روحانیت می شد ساخت.
بله از آن طرف هم گفت که اگر در تلویزیون پخش شود باید پالایش شود.
***در مورد عدم اکران رسوایی در قم یک سری مشکلات وجود داشت و بعضی ها مخالف بودند و بعضی ها موافق بودند. عمده نظر مخالفان چه بود که برای مدتی نگذاشتند اکران شود؟
قم یک بخشی دارد به اسم معاونت تبلیغ که این دوستان فیلم نامه را قبل از ساخت دیده بودند و اشکالاتی وارد کرده بودند. من برای حسن نیت علی رغم این که وسط فیلم برداری بودیم 80 درصد آن اشکالات آنها را در فیلم رفع کردم. بعدا فیلم را آمدند در جشنواره هم دیدند گرچه اذعان کردند که نقطه نظرات ما اعمال شده است ولی همین ها هم چون رسانه ای شد و نمی خواستند امضای شان پای فیلم باشد اعلام نکردند. جلسه ای داشتیم که دوباره فیلم را برای کارشناسان آن ها و معاون تبلیغ حوزه علمیه نمایش دادیم. آن ها هم با وجود وارد کردن نقدهایی، کلیت فیلم را به نفع روحانیت ارزیابی کردند. منتهی مسأله این است که همین روحانیت دو بخش می شود. ائمه جمعه خیلی های شان فیلم را دیدند و پسندیدند و اتفاقاً خیلی از نقدهای این ها را هم وارد نکردند. ولی من شنیدم که بعضی ها آنونس فیلم را برده بودند برای علما و جامعه مدرسین، آنونس فیلم را نمایش داده بودند نه خود فیلم را!
***علت مخالفت جامعه مدرسین این بود؟
مخالفت رسمی نبود. من هم به هر حال من نمی خواستم فیلمی که به نفع روحانیت است و با دیدنش مردم با یک روحانی ساده زیست که به انقلاب و مسائل اجتماعی تعلق خاطر داشته، ارتباط برقرار می کنند، وارد حاشیه شود. نمی خواستم این مخالفت به اسم روحانیت تمام شود و گفتم که فیلم را از اکران برداریم. بعضی ها هم بل گرفتند گفتند که خودش این اکران را منتفی کرده است. اما در حقیقت، فکر می کنم آینده روشن خواهد کرد که این فیلم چقدر به نفع روحانیت بود و می توانست اثر گذار باشد.
***الان در قم اکران نمی شود؟
خیر
***آخر گفتید که مشکلش حل شد. نشد؟
میز بعضی از آقایان به شدت در خطر بود. یعنی من هم برای دین بعضی ها و هم دنیای بعضی ها خودمان گفتیم که فیلم اکران نشود.
***اگر قرار باشد یک بار دیگر فیلم رسوایی را بسازید چطوری می سازید؟
می بردم در تاجیکستان می ساختمش.
***چرا تاجیکستان؟
خب دلایل خودش را دارد. همین کاری که اول فیلم می خواستم بکنم را الان انجام می دادم.
***در این مدت چه نقدی به فیلم تان دیدید که خودتان خوش تان آمده است. مثلا گفتید که بله اگر من این نقد را قبلا شنیده بودم حتماً اعمال می کردند.
ببینید ما فیلم مان را در شرایط ایده آل و نرمالی نساختیم. مجبور شدیم که آن را در 25 روز بسازیم. برخی دنبال مان کرده بودند.
***این ها را کمی بیشتر توضیح می دهید؟ از مصایبتان برای ساخت رسوایی بگویید؟
نمی توانم توضیح دهم. یعنی به نفع نظام نیست که بگویم چه مصائبی در مسیر ساختش داشتیم.کسی باور نمی کند. ما هرچه شعارش را بدهیم. بگوییم که مثلاً ما کاری که می کنیم با مشکل مواجه است. می گویند آقا چرا فلانی می تواند این حرف ها را بزند. دیگر نمی گویند که فلانی برای رسیدن به این مسیر بارها نشریاتش توقیف شده است و بارها به دادگاه رفته است و یا در فیلم سازی اش چه مصائبی سرش پیاده کرده اند.
از خودی و نخودی همه با هم می افتند به جان فیلم. اینها انگیزه را از جوانان انقلابی تازه کاری که میخواهند وارد سینما بشنوند، می گیرد. جای خالی اینها و ریزش های سینما با ورود نیروهای حزب اللهی در این حوزه دارد پر می شود. ما نباید انگیزه را از آن ها بگیریم. بخش زیادی از این هجمه ها به خاطر خود من است و به خاطر آن سابقه نشریات شلمچه و جبهه. من الان می فهمم که کدام روحانی دارد با فیلم برخورد می کند و به خاطر چه چیزی دارد برخورد می کند. این ها از دوره نقد سازندگی تا امروز دوباره همان سیگنال های گذشته را دارند می فرستند. همان آدم ها. خب امروز برخی از این ها در موضع قدرت و مدیریت و تصمیم گیری هستند و ما در موضعی هستیم که کارمان گیر است و داریم فیلم مان را اکران می کنیم. فیلم نقد به حوزه علیمه و طلبه های مدرن و امروزی دارد.
دیگر بیشتر بازش نمی کنم. العاقل یکفی بالاشاره. ما نباید با ناله این انگیزه را از نسل امروز بگیریم. به خاطر همین ترجیح می دهم خار در چشم و استخوان در گلو از این مسیر بگذرم. آقا وقتی می گوید ورود به حوزه هنر و سینما مثل جهاد می ماند و لباس آهنین به تن کنید و وارد شوید. پس کسانی که زودتر وارد شده اند آدم هایی هستند که دارند از آن میدان مین رد می شوند.
***دوران گذارتان فکر می کنید چقدر طول می کشد؟
برای من تا دوره گذارم تمام شود دیگر کارم در سینما تمام شده است. این دوره گذار تا دقیقه آخر آتش روی سرم خواهد بود. یعنی اگر قرار بود آقایان منصفانه قضاوت کنند در مورد رسوایی، سینمایی ها را می گویم! اوضاع خیلی متفاوت میشد. کما این که یکی از داوران جشنواره به من می گفت که ما خیلی سعی کردیم که بعد از سه گانه اخراجی ها نبینیمت در سینما. فیلم هایت را نبینیم. ولی دیگر رسوایی را نمی شود ندید گرفت که بدون طنز، همه آن اتفاقات را دارید تکرار می کنید که حالا دیگر من می دانم پشتت هیچ کس نیست و داری این کارها را انجام می دهی. البته این که در موضع داوری بعداً چه کار کرد و برخلافش عمل کرد و یک مصاحبه ای کرد به شدت متناقض با همین حرف هایی که داشت می گفت، آن جای خود دارد. نه این دوره گذار به نظر من تمام شدنی نیست برای من. یعنی هر کاری بکنم این آتش روی سرم خواهد بود.
***خیلی ها شما را اصلاً قبول تان نمی کنند در سینما. برخی می گویند این آدم را اصلاً نباید ببینی. این اصلاً جایش این جا نیست. این باید از این جا برود. چرا این اتفاقات می افتد و چرا این برخوردها با کسانی که فکر می کنند ذره ای رنگ و بوی انقلابی دارند اینگونه است؟
سینما جمع الجمع همه هنرهاست و این آدم ها به نوعی خودشان را صاحب این هنر می دانند. نه فقط سینما در همه رشته های هنری. از بعد از انقلاب این ها فکر می کردند نابود می شوند اما وقتی امام گفت ما با سینما مخالف نیستیم اینها به یک مرحله ثباتی رسیدند و تثبیت شدند و احساس کردند که نباید اجازه دهند این میدان از آن ها گرفته شود! مایملک شان است و برخورد می کردند با تمام بچه ها. آن موقع این برخوردها با حوزه هنری بود. یعنی سینمایی ها به هیچ وجه حاضر نبودند با بچه های حوزه هنری کار کنند. نه در فیلم های شان بازی می کردند و نه کار تدوین شان را انجام می دادند. نه کار گریم شان را انجام می دادند.
انقلاب ویژگی اش همین بود؛ تحمل همدیگر! تحمل نیروهای جدید و انقلابی سخت بود. حالا خیلی از آن بچه هایی که از حوزه هنری وارد سینما شدند یک بخشی شان شبیه خود همین سینمایی ها شدند. یعنی به اینها گفتند تا موقعی که مثل ما فکر نکنید و مثل ما نپوشید و مثل ما نتراشید نمی پذیریم شما را. خیلی ها این قواعد جدید را پذیرفتند و آمدند جزو خانواده سینما شدند. بعضی ها هم مقاومت کردند و حذف شدند. یک عده ای هم این بینابین ماندند.

این ها تمام پوزشان به مستند خانه خداست. زمان شاه پخش شد و مردم صف ها را کشیدند و فیلم را دیدند. بعد می بینند که همان اتفاق برای فقر و فحشا می افتد. میلیون ها نفر می نشینند این فیلم را می بینند. من آن موقع درخواست عضویت در انجمن مستندسازان داده بودم ولی این ها نپذرفتند. یعنی به هیچ وجه این ها حاضر نشدند حتی وارد دایره شان شوم. یا مثلاً در مورد اخراجی ها یک کارگردان جریان روشنفکری از مشهورترین های شان که الان هم هست و جزو نسل اول انقلاب است، بعد از "اخراجی های یک" گفته بود که این فیلم نسبت به فیلم اول همه ما، یعنی کارگردانان نسل اول، خیلی بهتر است. گفت با فیلم اول خودمان باید مقایسه اش کنیم، نباید با فیلم های آخرمان مقایسه اش کنیم. فقط یک سری دیتیل کم دارد و از این حرف ها. مسأله این ها ورود به سینما نیست. الان خیلی از بچه های حزب اللهی هستند که فیلم می سازند. فیلم جنگی می سازند. اما آنچه اهمیت دارد آن جریان سازی و جوی بود که سالها قبل برای فیلم قیصر یا گنج قارون اتفاق افتاده بود و دیگر تکرار نشد. حتی در برخی موارد مخاطب هم مهم نیست. مثلاً کلاه قرمزی هم مخاطب داشت. یا شهر موش ها هم مخاطب داشت. اما جریان سازی نداشت. این اتفاق در مورد اخراجی ها رخ داد.
سینما امکانات، پتانسیل و جذابیت هایی دارد که من آمدم از آن جذابیت ها در مسیر ایدئولوژی خودم استفاده کردم. بازیگران، طنز و همه این ویژگی ها. آن هم نه یک بار و دو بار و سه بار این بار می شود چهار بار. و حتی در مستندها هم تکرار می شود. این اتفاق دو راه بیشتر پیش رو نمی گذارد. یا حذف است یا به نوعی استحاله کردن طرف در درون خودشان است.
یک بخش دیگرش این است که این ها احساس خطر هم می کنند. آمدن یک آدم مهم نیست. مسأله این است که این ها آمده اند یک سدی را بشکنند. آن سد یعنی پایان یک دوره انحصار. مسأله آن ها الان در همه حوزه ها این است که می دانند انحصار دارد شکسته می شود. الان منتقدهای طیف بچه حزب اللهی ها وارد این حوزه شده اند و مستندسازها و جشنواره های مختلف. دیگر این طوری نیست که در یک جشنواره فقط یک طیف آدم بنشیند فیلم نگاه کند و هرجا خواستند هو کنند. امروز بچه حزب اللهی ها هم کنار آن ها می نشینند و هرجا خواستند دست می زنند و هرجا خواستند تشویق می کنند.
در حوزه تولید هم دارد این اتفاق می افتد. این انحصار یا نگاه فاشیستی تا جایی است که می گوید اگر هم قرار است حرف ارزشی به قول این ها زده شود ما باید بزنیم.. عیبی ندارد پول بدهید ما خودمان فیلم ارزشی برای شما می سازیم؛ حتی اگر اعتقاد نداشته باشیم. در مورد انرژی هسته ای، در مورد مسائل امنیتی، در مورد دفاع مقدس هر چه که شما بگویید. ولی وارد نشوید! بدهید ما می سازیم. مدیریت فرهنگی ما هم همین باج را دارد می دهد. گرچه آن ها کار خودشان را می کنند. یعنی می آیند در فیلم دفاع مقدس هم از بی سوادی مسئولین ما استفاده می کنند و فیلم ضدجنگ می سازند. تمام این آثار را هم با پول بیت المال می سازند. یعنی هرجا هم به آن ها اطمینان کرده اند ضربه خودشان را زده اند. حتی اگر فیلم در مورد انقلاب ساخته اند. کار خودشان را کردند دقیقه آخر.
***گفتید که آقای حاتمی کیا. به جای این که مچ تان را بگیرد دست تان را گرفته است. مشخصاً چه کمک هایی به شما کرد آقای حاتمی کیا؟
من خیلی نمی خواهم از او خرج کنم. فقط خواستم تشکر کرده باشم به خاطر حمایت های معنوی اش.
***در رسوایی یکی از سؤالاتی که همیشه همه از شما سؤال کرده بودند این بود که هدف وسیله را توجیه نمی کند.
اکثر کسانی که این حرف را زده اند برایشان هدف وسیله را توجیه می کند.
***حالا صرفنظر از این که چه کسی دارد مطرحش می کند این را قبول دارید؟
بحث حکمی می شود که اصلاً کجا وسیله است و کجا هدف است. این حرف ها که آیه و روایت نیست. یک حرف ذوقی است. در خود دین ما چیزی داریم به اسم تقیه. یعنی یک وسیله ای گذاشته شده است برای توجیه یک هدف. برای دفاع از ایمان، دفاع از دین، دفاع از جان. این یک اصل نسبی است.
***ولی ما یک سری روایات داریم که صحه می گذارد بر این ماجرا.
هرکدام از این ها جای من بودند. هدف که هیچ چیز خودشان را هم گم می کردند. یعنی همین آدم هایی که دارند این حرف ها را می زنند. یکی شان در هر انتخاباتی کاندید می شود. اگر این ها جای من بودند و شهرت و موقعیت مرا داشتند، تا به حال باید برای خدایی کاندیدا می شدند. حالا بگذارید جوهر دکترای تان خشک شود، بعد راه بیفتید در این فضاها.
در رسانه های شان تیترهای آن چنانی می زنند، رفتارهای آن چنانی می کنند. یکی از همین کسانی که دارد این حرفها را پشت سر رسوایی می زند، قبلا سردبیر یک نشریه ای شد، بعد آن موقع در مورد مهاجرانی که گفته بود جنگ ما برادرکشی است، در روزنامه قشنگ نوشته بود ولدالزناء. گفت آن ولد الزنایی که این حرف را زده است، فلان است. من آن موقع گفتم که من به شما در نشریه ام این حرف ها را یاد ندادم. با دشمن خودتان هم نباید با بی دینی برخورد بکنید. طرف مادرش مادر شهید است. شما با مادرش چه کار دارید؟ در خود روایات ما می گوید این حرف ها را نزنید.
این آدم هایی که این حرف ها را می زنند نه روایات را درست می شناسند نه هدف را درست می شناسند و نه وسیله را. هنوز در اول راه هستند. اگر آمدند در سینما و عوض نشدند و آن حرف ها را توانستند بزنند. معلوم است که کارشان درست است. خود خیلی از این آقایان در جشنواره امسال، فیلمی را انتخاب کرده بودند که با بازیگرش مشکل داشتند. این جا هدف وسیله را توجیه می کند؟
این ها دارند این کار را می کنند و من هم نباید در زمین آن ها بازی کنم. اصلاً نباید محل شان بگذارم و اصلاً نباید ببینم شان دیگر. متوجه هستید؟ این ها را خدا هم نمی بیند. یعنی خدا هم یک زمان این آدم ها را می گذارد کنار. بزرگترین اشتباه من این بود که برای برخی از این ها ارزش قائل شدم. یعنی من فکر کردم که اگر برای این ها ارزش قائل نشوم، می گویند که حالا چون پرمخاطبترین فیلم ها را می سازد و چون این قدر شهرت دارد و این قدر فلان دارد تحویل نمی گیرد. هرکدام از اینها جای من بودند هزار باره خودشان را در سیاست و در ثروت و در این چیزها گم کرده بودند. برای من اگر هدف وسیله را توجیه می کرد. وسیله های مشروع را حتی برای اثبات خودم استفاده می کردم.
در یک میزانسن خاص که قرار می گیری فحش دادنت به یک سری از آدم ها نان دارد. حالا این ها می خواهند وارد سینما شوند می گویند ما هم به دهنمکی فحش می دهیم و هم به روشنفکران که ثابت کنیم ما نگاه مان نگاه حرفه ای است و نگاه مان نگاه مثلاً صنفی و طیفی نیست. حکایت این ها حکایت برادر حاتم طاعی است. که برای مشهور شدن کارهای عجیب می کرد.
کوبیدن افرادی مثل شاه حسینی و بهمنی با پول سپاه و جشنوراه انقلابی که هنر نیست. همین ها داشته های شما در طیف بچه های حزب اللهی سینما هستند. شما آمده بودید جریان روشنفکری را نقد کنید یا چماق شوید در سر بچه حزب اللهی های سینما؟ کسی نمی گوید که فیلم های این ها قابل نقد نیست. اولین منتقد آثار من آن ها هستند و اولین منتقد آثار آن ها هم من هستم. ولی این که از گرد راه نرسیده بیایید تحقیرآمیز آن طوری با آن ها برخورد کنید نشان می دهد که شما حتی ادب نقد از درون را هم بلد نبودید.
هدف برای شما وسیله را توجیه کرده اتفاقاً وگرنه دینداری این آدم ها در سینمایی به این شکل و وضع، مجاهده است و به تعبیر آقا این ها "السابقون السابقون اولئک المقربون" هستند. در جنگ اگر کسی دو تا ترکش بیشتر خورده بود حرمتش را همه حفظ می کردند. خب این ها حتی آن حرمت را هم بلد نیستند حفظ کنند. من در زمین این آدم ها بازی نمی کنم که بخواهند بگویند هدف وسیله را توجیه نمی کند. هنوز که هنوز است دارند اخراجی ها را مغرضانه نقد می کنند.
آقا در رسانه دوبار از اخراجی ها نام برد و دفاع کرد. تو هنوز هم داری به اخراجی ها فحش می دهی بچه حزب اللهی؟ منتقد سینمایی باید کار خودش را بکند من با آن اصلاً کاری ندارم. ولی تویی که شعار ولایت می دهی و کله رئیس جمهوری را کنده ای به خاطر این که مثلاً فلان حرف را نمی زند. آن هم تازه به خاطر این زد و بندهای سیاسی با یک جناح دیگر، حالا داری چه کار می کنی؟
این آدم ها همان هایی هستند که به فیلم مشکل دار فلان بچه حزب اللهی سینما حمله می کنند ولی در برابر فیلمهای ضد جنگ خفه خوان می گیرند. آدم می فهمد درد آنها ارزش و انقلاب و اینها نیست بلکه شهرت طلبی است که حالا در نقد سینمایی متجلی شده و فردا هم کاندیدای یک جایی می شوند.
این آدم ها را من با سکوت از کنارشان گذشتم. یعنی فقط به خاطر آن حفظ اعتبارشان که دشمن سوءاستفاده نکند. نمی خواهم دشمن فکر کند که مثلاً این جبهه هم شد صد شقه. شاید اصلا از این حوزه هم بروم. مثل دوره "حزب الله" که سرقفلی و همه چیز را کامل دادم به آن ها و آمدم بیرون. وگرنه خودشان که می دانند اولین نسخه فلان نشریه را چه کسی درآورد.
همان موقع همه این بچه حزب اللهی ها می گفتند که این کارها سوسول بازی است. مدعیان این کار می گفتند. این آدم ها می گفتند تظاهرات جلوی صدا و سیما وقتی رهبری نماینده دارد ضد ولایت فقیه است. الان صبح تا شب دارند سخنرانی می کنند علیه این دستگاه و آن دستگاه که حتی رهبری نماینده دارد. ده سال تاخیر دارند. یعنی همین آدم ها ده سال دیگر به این نتیجه می رسند که غیر از نقد باید کار هم بکنند. بیایند فیلم هم بسازند. آن وقت اگر فیلم ساختند و با کله نرفتند در منجلاب سینما، آن وقت می فهمند هدف وسیله را توجیه می کند یعنی چه؟ من از اخراجی های یک تا به حال بیشتر از هشتاد تا بازیگر درجه یک و استار سینما در فیلم هایم بازی دادم. امضای هیچ کدام را شما پای فتنه نمی بینید.
***یعنی شما این تأثیر را روی شان داشته اید؟
نه نمی خواهم این را بگویم. بحث من این نیست. ولی همین نظام میلیاردی دارد خرج می کند و مدام به آن ها پول می دهد و این را مکه می فرستند و آن را فلان می دهد و بهمان می دهد که برایشان رای جمع کنند. شما بچه حزب اللهی اش را در این حوزه نمی توانید نگه دارید. هرکدام می آیند شش ماه بعد چپ می کنند می روند یک طور دیگری می شوند. این آدم ها آمدند منافقین را در فیلم ما هجو کردند. این آدم ها آمدند دشمن را هجو کردند. این آدم ها آمدند فتنه را هجو کردند. در آن شرایط. من می گویم به مراتب بعضی از این ها شرف دارند به آن بچه حزب اللهی ای که در فتنه سکوت کرد و یا این قدر دچار شبهه بود که نمی توانست سریع بیاید از نظام دفاع کند.
باور کنید من ترجیح می دهم یک دشمن مشترکی باشد که همه بچه حزب اللهی ها و اصولگراها با هم متحد باشند در برابر آن چه در حوزه سیاست و چه در حوزه فرهنگ. ولی وقتی آن طرف را حذف می کنند و این ها می افتند به جان همدیگر. خیلی دریده تر و بی تقواتر و بی پرواتر به هم می پرند و پنجه می اندازند روی صورت همدیگر. چون خیلی حریم ها دیگر برای شان شکسته شده است دیگر. من دشمنی صادقانه قشر روشنفکر را نسبت به خودم به این بی سوادی و جهالت و حسادت خودی ها ترجیح میدهم.
***وضعیت سینما اصلاً وضعیت خوبی نیست. بعضی از بازیگران و بعضی از کارگردانان و بعضی از کسانی که مدعی فکر و فرهنگ هستند و در سینما داعیه این را دارند که ما راهبرهای فکری و فرهنگی جامعه هستیم. این ما هستیم که باید به مردم بگوییم مردم چطور زندگی کنید و چه کار کنند. ولی وقتی وارد سینما می شویم می بینیم وضعیت اخلاقی و وضعیت خانواده و ... به هیچ وجه مطلوب نیست. تحلیل شما از این موضوع چیست؟
ببینید من بحران امروز جامعه ایران را برخلاف خیلی ها بحران اخلاقیات می دانم. اخلاق و معنویت. این هم مختص سینما نیست. شما بروید در دانشگاه ببینید روابط بین استاد و دانشجو چطوری است. یک تحقیق کنید. روابط بین دانشجویان با همدیگر چطوری است. همه همدیگر را با اسم کوچک صدا می کنند. شما بروید اخلاقیات رسانه ای ما را مرور کنید. ببینید چقدر راحت بی تقوایی می کنند. اگر حدیث راست باشد که "الغیبه اشد من الزناء" گیریم که یک صنفی در این جامعه ما زنا می کنند. رسانه های ما که دارند غیبت و تهمت را انجام می دهند! کدام بدتر است به نظر شما؟ حدیث می گوید که الغیبه اشد من الزناء.
صبح تا شب در این رسانه های حتی اصولگرای ما "اشد من الزناء" دارد صورت می پذیرد. چه نسبت به حزب اللهی ها، چه نسبت به اصولگرایان و چه نسبت به حتی مخالفان سیاسی. این جامعه احتیاج به تحول اخلاقی دارد. این که یک بخشی اش را گوشه رینگ قرار بدهیم فرافکنی است. دهن بسته است که بگویم اتفاقاً بعضی از آدم هایی که من دیده ام مصاحبه می کنند می گویند که بله فساد در سینما هست. طرف تا آخرش را خودش رفته است. بعد حالا چون به او کار نمی دهند و د
تاریخ: جمعه 3 خرداد 1392برچسب:
ده نمکی ,
مسعود ده نمکی ,
رسوایی ,
فروش ,
شایعات ,
گفتگو ,
مصاحبه ,
نقد ,
دانلود ,
فیلم رسوایی ,
سینما ,
سینمای ایران ,
کارگردان ,
فیلم سینمایی رسوایی ,
مشرق ,
مشرق نیوز ,
چهارمين فيلم دهنمكي به دنبال كسب مقام دومين فيلم پر فروش تاريخ سينما
5 ميليارد تومان فروش «رسوايي»؛ دهنمكي بازهم ركورددار شد!
بانيفيلم آنلاين: گروه سينماي ايران - فيلم «رسوايي» ساخته مسعود دهنمكي با 5/2 ميليارد تومان فروش در تهران توانست ركورد فروش اخراجيهاي 3 را بشكند. اين فيلم در شهرستانها نيز با فروش 5/2 ميلياردي در پايان هفته هشتم نمايش به رقم حيرتآور مجموع فروش 5 ميليارد توماني دست يافت.
به گزارش خبرنگار «باني فيلم» اين در حالي است كه «رسوايي» برخلاف ساختههاي پيشين دهنمكي از تبليغات ميداني و پخش تيزرهاي تلويزيوني گستردهاي برخوردار نبوده است. از ويژگيهاي فروش اين فيلم بايد به اين نكته اشاره كرد كه «رسوايي» با از دست دادن سر گروه سينمايياش در تهران در آغاز هفته نهم اكران، با پيشبيني فروش هفتگي 200 ميليون توماني، حداقل تا هفته دهم در تهران روي پرده خواهد ماند. اين در شرايطي است كه فروش اين فيلم در شهرستانها، باعث شگفتي كارشناسان شده و پيشبيني ميشود اكران «رسوايي» تا پايان خرداد ماه بر پرده سينماهاي شهرستان ادامه داشته باشد.اگر پيشبينيها (با احتساب حد نصاب فروش فعلي اين فيلم) درست از آب درآيد، رسيدن به فروش 6 ميليارد توماني براي اين فيلم دور از دسترس نيست.در كارنامه سينمايي دهنمكي، فيلم اخراجيهاي 2 با فروش 5/8 ميليارد تومان بالاترين ميزان فروش و ركورد دستنيافتني در تاريخ سينماي ايران را در دست دارد و رسوايي، با فروش فعلي و پيشبيني دستيابي به فروش 6 ميليارد توماني به عنوان دومين فيلم پر فروش تاريخ سينماي ايران دست خواهد يافت. نكته جالب توجه اينكه برخلاف سري فيلمهاي اخراجيها، كه مضموني طنزآميز داشتند، رسوايي با نگاهي جدي به جايگاه روحانيت در اجتماع، به طرح مضامين ديني و عرفاني ميپردازد.
تاریخ: سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:
رسوایی ,
ده نمکی ,
مسعود دهنمکی ,
فروش ,
پر فروش ,
سینما ,
سینمای ایران ,
الناز شاکردوست ,
اکبر عبدی ,
محمد رضا شریفی نیا ,
تینا آخوند تبار ,
مهسا کرامتی ,
ارسلان قاسمی ,
فروش رسوایی ,
تاریخ ,
نقد رسوایی ,
فیلم رسوایی ,
نقد ,
دانلود ,
دانلود فیلم رسوایی ,
گزارشی از برنامه تلویزیونی «هفت»/
دهنمکی: روحانی «رسوایی» مولفههای سخنان رهبری در مورد روحانیت را داشت
سینماپرس-گروه تلویزیون/ برنامه سینمایی «هفت» شب گذشته با اجرای محمود گبرلو میهمان سیامک اطلسی بازیگر و دوبلور پیشکسوت سینما و تلویزیون بود و بعد از آن مسعود ده نمکی و حسین معززی نیا پیرامون شخصیت روحانی در فیلم «رسوایی» به گفت و گو پرداختند.
به گزارش خبرنگار سینماپرس در این برنامه سيامك اطلسي مهمان ويژه «هفت» و نقد و بررسي فيلم سينمايي رسوايي با حضور مسعود دهنمكي کارگردان فیلم؛ رامين شريفزاده، حسين معززينيا و حجتالاسلام كريمان مجد منتقدان فیلم انجام شد.
اطلسی در ابتدای سخن به نحوه حضورش در عرصه بازیگری اشاره کرد و گفت: دوبله یکی از فیلم های آقای رهبر را انجام میدادم که گفت اطلسی فیلم بازی نمی کنی. مرا دعوت کرد و برای تست رفتیم و آقای خانی (فیلمبردار) از من تست گرفت. من پشت میز صابر رهبر و پشت به دوربین نشستم و زمانی که صدای دوربین را شنیدم گوشی تلفن را برداشتم و با عصبانیت روبه خانی صحبت کردم و رهبر کات کرد و پس از آن «مردان خشن» را کار کردم.
حضور جوانان در دوبله
وی در ادامه گفت: دوبله را از سال 42 شروع کردم در واقع از تاسیس سندیکای گویندگان وارد شدم. دوبله برای من یک کلاس درس بود. هرچه دارم از کار در دوبله دارم، از دوبله وارد سینما شدم. دوبله در ایران مقام اول در دنیا دارد اما متاسفانه فیلم خوب نداریم که دوبله کنیم. یکی از کارهای به یادماندنی من فیلم محمد رسول الله بود که نقش زبیر را دوبله کردم و خدا را شکر نقش درآمد.
اطلسی گفت: صدای سر صحنه کاملا جا افتاده است و سریالها و فیلم هایی را دوبله می کنیم که کیفیت خیلی خوبی ندارند. فیلم کم است و دستمزدها افزایش نیافته است.
اطلسی در ادامه گفت: از طرف انجمن نامه نوشته شد تا به گویندگان بالای 60 سال مبلغی به عنوان سپاس اهداء شود. لیست اول پرداخت شد اما لیست بعدی پرداخت نشد و متاسفانه مدیران تلویزیون توجه به این عزیزان که در سرما و گرما با عشق کار خود را دنبال می کنند نکردند.
وی درباره حضور جوانان در عرصه دوبله گفت: بیش از 150 جوان کار دوبله انجام می دهند. جوان ها خوب کار می کنند ولی فیلم خوب نیست که بتوانند خودشان را نشان بدهند.
اطلسی درباره «آنسوی آتش» و حضورش در آن فیلم گفت: در اوج جنگ بود که رفتیم اهواز و کار را شروع کردیم. زمانی که هواپیماهای عراقی مرتب موشک می زدند ما در روستا اسکان پیدا کردیم و این قدر شرایط بحرانی بود که با برداشت اول کارگردان قبول می کرد و فیلم ماندنی شد به عقیده خودم بهترین فیلم هایم «آنسوی آتش» و «دوران سربی»است.
وی درباره فعالیتش در حوزه کارگردانی گفت: با آقای پوراحمد کار کردم دوست داشتم از ایشان یاد بگیرم. یک سریال 4 یا 5 قسمتی بود که با اطلاع و رضایت ایشان دو قسمت به آن با اضافه کردیم و در آن کار عنوان من در تیتراژ دستیار بود. در آن دوران برای دریافت پروانه ساخت باید دو دستیاری در کارنامه کاری داشتیم. من فیلمنامه و مدارک دو دستیاری را بردم و مجوز گرفتم. فیلم «مشت» را ساختم که خوب فروخت و من شراکت کردم. «سفر پرماجرا» را هم شریک بودم و به همین دلیل توانستم تهیه کننده شوم و «راز شب بارانی» را تهیه و کارگردانی کردم.
بازیگر «مختارنامه» گفت: متاسفانه امروزه بخش خصوصی کمتر فیلم می سازد و کارگردانان بیکار هستند. بیکاری در سینما بیداد می کند. تنها فیلم های دولتی ساخته می شود. بدنه سینما از معضل بیکاری رنج می برد. .مسئولین ارشاد باید نظارت کنند تا از عواملی در فیلم ها استفاده شود که عضو صنوف باشند.
وی درباره کارهای اخیر خود گفت: سال گذشته فیلم قاسمی جامی و رضا اعظمیان ( دلتنگی های عاشقانه) را کار کردم. در سریال معمای شاه به کارگردانی ورزی بازی می کنم و نقش شاپور بختیار را برعهده دارم.
هفت و «رسوایی» ده نمکی
در ادامه برنامه تلویزیونی «هفت»، منتقدین و کارشناسان به نقد و بررسی فیلم سینمایی «رسوایی» با حضور مسعود ده نمکی، رامین شریف زاده ، حسین معززینیا و حجت الاسلام کریمان مجد پرداختند.
در ابتدا ده نمکی به میزان مخاطب و فروش فیلم اشاره کرد و گفت:خوشحالم که فیلم 5 میلیارد تومان فروش داشته و فیلمی که زبان طنز ندارد و تبلیغات زیادی هم برای آن انجام نشده توانسته با مخاطب ارتباط برقرار کند. ما در مشهد روزانه فروش 16 میلیون تومانی را تجربه کردیم و از این بابت به آن اشاره می کنم که مردم در شهر مذهبی از فیلم استقبال کردند و نشان داد استقبال مردم منحصر به یک ژانر طنز استقبال مخاطب نیست.
رامین شریف زاده با اشاره ای به روند سینما بعد از انقلاب گفت: اعتقاد دارم سینما یک رسانه است و ماهیت یک رسانه پیام رسانی است. در سالهای اول انقلاب فیلم های شعارزده درباره ساواک و رژیم شاهنشاهی ساخته شد که پختگی لازم را نداشت. آقای مخملباف توبه نصوح را ساخت بعدها خودش گفت فیلم نبود بلکه یک بیانیه بود. اما بعد از آن از سال 60 به سمت تثبیت رفتیم و از شعارزدگی دور شدیم اما هنوز سینما معنای واقعی خودش را نداشت.
وی اضافه کرد: درسالهای میانی دهه 60 فارابی قوانین و مقرراتی اعمال کرد که از آن سال سینما به سمت ساخت فیلمهای سفارشی و سینمای گلخانه ای رفتیم. انبوه فیلمهای سفارشی که مردم پسند نبود ، البته فیلم هایی هم ساخته می شد که مورد توجه مردم بود. بعد از جنگ و در دوران سازندگی فیلم ها به سمت تجملگرایی بود و قالب را شکست و فضای جدیدی را ترسیم کرد اما به نوعی باورها و اعتقادات و نیازها مردم را پاسخگو نبود.
وی در ادامه گفت: از سال 72 تا سال 76 فیلم های توقیفی زیاد شد با حضور دولت اصلاحات درب ها باز شد و فیلم هایی با شعارهای سیاسی و بیانیه های سیاسی مثل اعتراض و متولد ماه مهر در آن فضا ساخته شد. از سال 83 فیلم هایی با مفاهیم اجتماعی و منطبق با نیاز مردم ساخته شد و فیلم های مختلف ده نمکی که از جنس خود مردم بود. مردم باورهای خود را در سینما دیدند که این نوع فیلمسازی که مختص آقای ده نمکی نیست تعدادی از فیلمسازان به این صورت فیلم می سازند حاصل فضای آرامش در سینما است که به جای موضع گیری تند به سمت نیازهای عاطفی، اجتماعی و اخلاق رفتند.
معززی نیا: فیلم های ده نمکی مضمون محور است
در ادامه حسین معززی نیا منتقد درباره فرم فیلم «رسوایی» گفت: درباره فیلم های آقای دهنمکی نقد موضوعیت ندارد. نقد فیلم با شکل شناخته شده اش کارکرد درباره فیلم ندارد. تحلیل فرم و محتوا بحث مهمی است. اما در مورد آثار آقای دهنمکی شکلی از بیان مضامینی است که مورد علاقهاش است البته سلیقه واحدی را از مقالاتی که می نوشتند تا بعدها مجلات و فیلم ها و مستندها دنبال کردند و یک نوع نگاه است. فیلم های ایشان مضمون محور و محتوا محور است.
وی در ادامه توضیح داد: ایشان احساس می کند چه مضمونی باید بیان شود و از اهمیت برخوردار است و اجتماع نیاز دارد و کدام قشر از سیاستمداران باید به آنها پرداخته شود و براساس مضمون، داستانش شکل می گیرد. بر این اساس فیلم فاصله می گیرد از منطق ضروری درام نویسی و به سمت اثری می رود که مضمون را به هر قیمت بیان می کند چون از جنس مردم می آید و همانگونه که در کوچه و بازار با هم ارتباط دارند داستان نوشته می شود برای مردم قابل فهم و قابل لمس می شود و با آن درگیر می شوند.
معززی نیا گفت: کارهای آقای دهنمکی یک شکل از فیلمسازی است . سلیقه درام نویسی ایشان است نمی توانیم بگوییم غلط است چیزی جز مضمون نیست و مضمون را به فیلم تسری می دهد. همانگونه که در اخراجی ها3 صرفا بیانیه بود درباره آنچه که در انتخابات رخ داده است
در ادامه نقد و بررسی فیلم «رسوایی» حجت الاسلام کریمان مجد به روحانی فیلم اشاره کردو گفت: روحانی فیلم سه مشخصه دارد کارکردن در نیمه های شب که طعنه به تامین معاش روحانیون است. حاج یوسف غیب گویی می کند شاید برخی بگویند تیزهوشی است اما اشارات فیلم فارغ از تیزهوشی است. شاخصه سوم عدم از استفاده از هدایای مراسمات اهل بیت است. شاید کارگردان مقابله با نفس را دلیل کار کردن فرار از شهرت طلبی بداند باید مقطعی برای آن در نظر می گرفت. اما کارکردن حاج یوسف همیشگی است وبا نشان دادن کار کردن این روحانی مخاطب را از فضای روحانیون و نظام تشیع فاصله می گیرد با این کار مخاطب روحانی مسجد را با روحانی فیلم مقایسه کند نسبت به روحانیون بدبین می شود.
روحانیت در قاب فیلم های ده نمکی
مسعود ده نمکی در پاسخ به انتقاداتش از سوی منتقدین گفت: سینما تعریف دارد برای این که به منتقدین پاسخگو باشم مجبورم قواعد آن را مطالعه کنم. فیلمنامه مشخصه هایی دارند که می توان راجع به آن ها بحث کرد. در کتاب های دانشگاه که شما آن ها را تدریس میکنید گفته می شود به تعداد فیلم هایی که ساخته شده ژانر وجود دارد. سینما را به صرف سینما نگاه نمی کنم به یک ظرف مناسب برای طرح بسیاری از مفاهیم عمیق به آن می نگرم. خالقان این هنر صنعت هم از آن برای انتقال مفاهیم معنوی، سرگرمی، سیاسی و... را از پتانسیل استفاده کنند. چه از منظر سینمایی چه از منظر دینی معتقدم بلاغت شیوایی و به آسانی سخن بر زبان جاری کردن است به گونه ای که مردم بفهمند برای من فهمیدن مردم الگو است. منتقد آنچه می گوید وحی منزل نیست و معتقدم فیلم هم بی اشکال نیست.
وی درادامه گفت: اگر روحانی ارایه می دهم روحانی است که مولفه های سخنان رهبری در آن وجود داشته باشد. ایشان گفتند روحانی ذی طلبگی را حفظ کند. در گذشته روحانی به مردم سرکشی می کرد که امروزه قابل باور نیست . حاج یوسف شب کار می کند اصلا نقطه عار نیست. روحانیت تا تن به سختی و معیشت ندهد مراحل سلوک را پیدا نمی کند. کارکردن حاج یوسف به مقوله عرفان بازمیگردد . من با شناخت عمیق از روحانیت و شناخت از عرفان فیلم را ساختم.
رامین شریف زاده در ادامه بحث گفت: فیلم هایی که پسوند معنا دارند باید سه خصیصه در آنها جست و جو کرد. ابتدا هدف فیلمساز از ساخت فیلم، نکته دوم مکانیزم کارگردان برای ساخت و در نهایت پرداختن به جزئیات . از پرداختن به جزئیات از هدف فیلم نباید غافل شد. در فیلم بحث بر سر این نیست که روحانی بتواند غیب گوی کند یا خیر. ایشان می خواهد فراتر از این صحبت کند. در چارچوب فقه همه چیز خلاصه نمی شود با باید و نباید فقه به سرانجام نمی رسیم . عقل و عشق باید کمک کند. بایدها و نبایدها در جامعه پررنگ شده است.
وی در ادامه گفت: حاج یوسف با طلبه ها به بحث می نشیند . اما جایی که قرار است جامعه را اصلاح کند باید بداند چگونه با یک خانم برخورد کند. برای باورپذیر شدن تنها بایدها و نبایدها نیست باید با عقل همراه شود. از زاویه محبت به سمت اصلاح می رود.
دهنمکی ادامه داد: حاج یوسف در بوته امتحان قرار می گیرد و امتحانش در گروی آبرویش است. باید از پتانسیل سینما استفاده کرد. ما روحانیونی چون سید قوام، ابوترابی و... را داریم اما بهره لازم از این مفاهیم نمی بریم درحالی که غرب از کمترین داشته هایش بیشترین بهره ها می برد .
حجت الاسلام کریمان مجد در ادامه به کرامت حاج یوسف اشاره کرد و گفت: نشانه هایی از روحانی محبوب را به مردم نشان می دهید او صاحب کرامت است و نکته مثبتی است اما آیا هدف رسیدن به کرامت است.
دهنمکی پاسخ گفت:ما باید اصل تعمیم را از سینما و سطح جامعه دور کنیم . من در فیلم ترازی از روحانیت رانشان دادم که منافات با آموزهای دینی نداریم . وقتی با زهد و پرهیزکاری صاحب کرامت شود بد نیست نشان بدهیم که یکی از نقاط مثبت روحانیون است. مردم بعد از اشتباه شان درباره حاج یوسف پشت سر روحانی به نماز می ایستند و از زود قضاوت کردن خود شرمنده می شوند.
حجت الاسلام کریمان مجد در ادامه گفت: روحانی فیلم با تمام فضلش از سخنرانی و منبر اهل بیت وجهی دریافت نمیکند درحالی که روحانی توصیه شده است که نان و نمک را از روضه امام حسین کسب کند و این روحانی رزقش را از منبر و روضه دریافت نمی کند به عقیده من شما روحانی را به درستی نشناختید. کاری که اولاست و ارزش است را حاج یوسف انجام نمی دهد و در روحانی شما تضاد دیده می شود.
ده نمکی در پاسخ به حجت الاسلام کریمان مجد گفت: ما در جامعه امروز زندگی می کنیم و باید با زبان مردم سخن بگوییم در شرایط امروز در سینما فیلمی ساخته شده که روحانی شخصیت مثبت آن است و آبروی خود را در گرو راهنمایی و کمک به یک دختر هزینه می کند و در بوته امتحان قرار می گیرد . آفات شهرت را طرح می کند، زود قضاوت کردن را نفی می کند. من این فضاها را به خوبی می شناسم و با شناخت از روحانی فیلم را ساختم. فیلم قصه برصیصای زاهد نیست.
تاریخ: یک شنبه 22 ارديبهشت 1392برچسب:
ده نمکی ,
رسوایی ,
نقد ,
جواب ,
مسعود دهنمکی ,
روحانیت ,
در قاب سینما ,
سینما ,
نقد فیلم رسوایی ,
برنامه هفت ,
هفت ,
7 ,
سینمای ایران ,
,